محدوده مورد مطالعه در استان اصفهان و در فاصله 20 کیلومتری جنوب باختر شهر اصفهان واقع شده است. این محدوده بر اساس مطالعات اکتشافی ژئوشیمیایی تفصیلی در برگه 1:25000 گوشفیل-تپهسرخ به همراه محدودههای کلاهدروازه، گودزندان، خانهگرگی تعیین گردیده است. در این رشته کوه انباشتگیهایی از ماده معدنی سرب و روی نهفته، که در طی سالهای گذشته مورد اکتشاف و بهرهبرداری قرار گرفته است که از واحدهای سنگی ماسهای کنگلومرا، مارن و آهک نازک لایه، آهک اربیتولیندار تودهای، آهک نازک لایه به همراه شیل و مارن تشکیل شده است. برای طراحی شبکه نمونهبرداری به طور عمومی فاصله پروفیلها 200 متر و فاصله نمونههای برداشت شده 40 متر انتخاب شد و نمونههای معرف هر سلول جهت آنالیز عنصری به روش ME-ICP 41 برای عناصر Ag , Al , As , B , Ba , Be , Bi, Ca, Cd , Co , Cr , Cu , Fe , Ga , Hg , La , Mg, Mn , Na, Ni, P , K , Pb , S , Sb , Sc , Th , Ti , Tl , U , V, W , Zn به آزمایشگاه ارسال گردید. پس از دریافت نتایج آنالیز نمونهها، بررسی توزیع دادهها و توجه به سیستم بسته آنها اقدام به پردازشهای آماری تک متغیره همچون آماره U ، MAD و آماره انفصال جهت دستیابی به دید کلی از آنومالیهای تک عنصری موجود در منطقه مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعه ماتریس همبستگی باز شده با استفاده از روش مقاوم MCD در این پژوهش اینگونه نشان داد که S با عناصری از جمله Ba , Cd , Pb , Zn ارتباط قوی و همبستگی بالایی بین عناصر Ag با Pb و Zn با Cd برقرار است. بررسی تحلیل مولفههای اصلی بر روی دادههای خام و تحت تبدیل ilr نیز اینگونه نشان داد که وجود قید مجموع ثابت و همبستگی کاذب بین دادهها در سیستم بسته موجب میگردد کانیزایی به درستی مشخص نشود اما در حالت سیستم باز کانیزایی تعیین گردیده و ارتباط بین عناصر به درستی مشخص گردیده است. در آنالیز فاکتوری با ارائه دو روش جدید و توسعه یافته به تشخیص عناصر کلیدی منطقه و بررسی آنومالیهای چند عنصری خواهیم پرداخت. آنالیز فاکتوری بهبود یافته با تعیین تعداد فاکتورهای بهینه و تشخیص عناصر کلیدی کمک شایانی به تفسیر فاکتورها نموده است. از طرفی آنالیز فاکتوری مرحلهای با شناسایی و حذف مرحله به مرحله عناصر غیر معرف، موثرترین و مهمترین عوامل پیشگو شناسایی نمود. بکارگیری این روش سبب شدت بخشی به هالههای ژئوشیمیایی شده و واریانس تشریح شده توسط هر عامل افزایش یافت. هدف اصلی از این پژوهش استفاده از تکنیکهای تکینگی برای دستیابی به مناطق آنومال و کشف نشده در این محدوده می باشد که برای دستیابی به این هدف از دو روش نقشه توزیع تکینگی و روش طیفتوان-مساحت بهره گرفته شد. در منطقه مورد مطالعه با توجه به محدودیت فضای نمونهبرداری، دادهها از نمونههای توزیع شده در فضای ناهمسان بدست آمدند و در نهایت نقشههای درونیابی این مقادیر دارای شکلهای نامنظم و داده های از دست رفته سوراخهایی را بر جا میگذارند. این موارد باعث اعوجاج الگوها در حوزه فرکانس و ایجاد نتایج نادرستی میشود. در نهایت نیز باعث ناهمخوانی نتایج این دو روش میگردد، که در این پژوهش برای کاهش این اثرات از یک روش ترکیبی استفاده شد و تا حدود زیادی آنها را کاهش داد. نتایج بدست آمده از تکنیکهای تکینگی با کانیزایی منطقه مطابقت دارد و علاوه بر آن مناطق دیگری را نیز به عنوان مناطق پر پتانسیل معرفی کرده که بر روی واحد دولومیت قرمز-قهوهای قرار گرفته است. در نهایت برای دستیابی به یک نقشه واحد از روش تلفیق همپوشانی وزندار در محیط GIS برای تلفیق نتایج بدست آمده استفاده شد و علاوه بر انطباق با کانیزایی منطقه در بخش مرکزی یک موقعیت به عنوان ناحیه آنومال معرفی شد که با توجه به تطبیق با واحد دولومیت قرمز-قهوهای از شانس بالایی برای کانیزایی برخوردار است .