Skip to main content
SUPERVISOR
Naser MollaverdiIsfahani,Farimah Mokhatab Rafiei
ناصر ملاوردی اصفهانی (استاد مشاور) فریماه مخاطب رفیعی (استاد راهنما)
 
STUDENT
Aliasghar Dehghan
علی اصغر دهقان

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی صنایع
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1386
In order to obtain a rapid respond to market demands, the concept of Group Technology was introduced in mid 20 th century which is defined as a manufacturing philosophy and strategy which groups parts in specific families due to their similarities from different aspects such as operation needed, process route, design and etc. and constructs a manufacturing cell for each or a family of parts. This kind of manufacturing is called cellular manufacturing. An important issue in the field of cellular manufacturing is the issue of human resource, since eventually humans will set up and organize the cell and the efficiency of the cell is remarkably depended on utilizing efficient human resources. From human resource point of view, cells are divided to two groups of manned and unmanned where manned cells are also divided to sets of labor intensive and machine intensive. In machine intensive cells, due to automated machines, manufacturing operations are performed automatically. As a result, while machining operations in a station, the operator will have the opportunity to meet the needs of other operating stations. This case, moving from one station to another and perform some manual operations simultaneously in different stations, is called labor flexibility. Utilizing flexible work force leads to a decrease in the number of operators needed, higher workload balancing, and higher efficacy of the cell. An appropriate assignment of operators to in-cell tasks considering workforce flexibility can result in maximum efficiency of the cell in addition to utilizing human resources in an efficient manner. In this dissertation, in order to assign workforce in cellular manufacturing considering labor flexibility, a model is proposed where a feasible assignment strategy is initially introduced on its basis. Any assignment strategy consists of three input parameters: the number of operators, workload sharing, and transfer batch size. In these strategies, the value of output parameters is determined via simulation of the cell. Then using Data Envelopment Analysis (DEA), output oriented BCC model, allocation strategies are compared and the most efficient one is selected. In the next step, efficient strategies are ranked using modified MAJ model and the best assignment strategy is determined in such a way that beside determination of an appropriate transfer batch size, best values for output parameters are obtained. At the end, an illustrative example is presented to clarify the applications of the proposed model and then some points are demonstrated based on its computational results which are applicable in various manufacturing cells. Keywords Cellular Manufacturing, Lobar assignment, Lobar Flexibility, Data Envelopment Analysis, Ranking Efficient Decision Making Units
جهت پاسخ سریع به تقاضای بازار و تولید محصولات با تیراژ بالا و اندازه بهرکوچک، از اواسط قرن بیستم مفهوم تکنولوژی گروهی مطرح شد که عبارت است از یک فلسفه و استراتژی ساخت که با در‌نظر‌گرفتن تشابه بین قطعات از لحاظ عملیات مورد‌نیاز، مسیر فرآیند، طراحی و غیره، آن‌ها را در قالب خانواده قطعات گروه‌بندی کرده و برای هر یک یا چند خانواده قطعه یک سلول تولیدی تشکیل می‌دهد. به این شیوه تولید، ساخت و تولید سلولی گفته می‌شود. یکی از مباحث مهم در تولید سلولی نیروی انسانی است زیرا این افراد و نیروی انسانی هستند که در نهایت یک سلول را راه‌اندازی و اداره خواهند کرد و کارایی سلول به میزان قابل ملاحظه‌ای به استفاده کارا از نیروی انسانی بستگی دارد. سلول‌ها از نظر نیروی انسانی به دو دسته انسانی و غیرانسانی تقسیم می‌شوند که سلول‌های انسانی نیز به نوبه خود به دو دسته‌ کارگر‌محور و ماشین‌محور تقسیم می‌گردند. در سلول‌های ماشین‌محور به دلیل اتوماتیک بودن ماشین‌ها، عملیات ماشین‌کاری به‌صورت خودکار انجام می‌شود. در نتیجه اپراتور حین عملیات ماشین‌کاری فرصتی جهت انجام عملیات مربوط به ایستگاه دیگر را پیدا می‌کند. این مورد یعنی حرکت اپراتور از یک ایستگاه به ایستگاه دیگر و انجام عملیات دستی چند ایستگاه به‌طور همزمان، انعطاف‌پذیری نیروی کار گفته می‌شود. استفاده از نیروی کار منعطف موجب کاهش تعداد اپراتور مورد‌نیاز، تعادل بیشتر حجم‌کار و کارایی بالاتر سلول خواهد گردید. یک تخصیص مناسب از اپراتورها به وظایف درون سلول با در نظر گرفتن انعطاف‌پذیری نیروی کار، می‌تواند ضمن استفاده کارا از نیروی انسانی، کارایی حداکثری سلول را در پی داشته باشد. در این پایان‌نامه مدلی جهت تخصیص نیروی انسانی در ساخت و تولید سلولی با در نظر گرفتن انعطاف‌پذیری نیروی کار ارائه می‌گردد که بر پایه آن ابتدا استراتژی‌های تخصیص امکان‌پذیر تعریف می‌شوند. هر استراتژی تخصیص دارای سه پارامتر ورودی تعداد اپراتور، حجم کار اشتراکی و اندازه دسته انتقال و چهار پارامتر خروجی حجم تولید، میانگین اشتغال اپراتور، تعادل حجم کار و تعداد قطعات نیمه ساخته می‌باشد که مقادیر پارامترهای خروجی از طریق شبیه‌سازی سلول تعیین می‌شوند. سپس با استفاده از تحلیل پوششی داده‌ها، مدل BCC با ماهیت خروجی، استراتژی‌های تخصیص مقایسه شده و استراتژی‌های کارا معرفی می‌گردند. در مرحله بعد استراتژی‌های کارا با استفاده از مدل MAJ اصلاح شده رتبه‌بندی شده و استراتژی تخصیص برتر تعیین می‌شود به گونه‌ای که ضمن تعیین اندازه دسته انتقال مناسب بتواند با حداقل تعداد اپراتور و حجم کار اشتراکی، بهترین مقدار پارامترهای خروجی را در پی داشته باشد. در پایان مثالی ارائه می‌شود تا کاربرد مدل ارائه شده را تبیین کند و باتوجه به نتایج به دست آمده، نکاتی جهت تخصیص نیروی کار ارائه می‌گردد که قابل کاربرد در سلول‌های ساخت و تولید مختلف می‌باشد. کلمات کلیدی: ساخت و تولید سلولی، تخصیص نیروی انسانی،انعطاف‌پذیری نیروی کار، تحلیل پوششی داده‌ها، رتبه‌بندی واحدهای کارا

ارتقاء امنیت وب با وف بومی