Skip to main content
SUPERVISOR
Mehdi Bijari
مهدی بیجاری (استاد راهنما)
 
STUDENT
Simin Poursheikhali Andouhjerdi
سیمین پورشیخعلی اندوهجردی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی صنایع
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1388

TITLE

Minimizing Early Tardy Scheduling Problems on a Single Machine using a Novel Heuristic Approach
The earliness–tardiness (E/T) measure has been the subject of abundant scheduling research efforts due to the increasing business emphasis on commitment to due dates as a competitive advantage. A notable feature of modern manufacturing is the extensive use of the Just-in-Time concept in inventory/production management where each job should be completed as close as possible to its due date. In such an environment, tardiness or earliness is important. A few applications of JIT to minimize sub-quality or defective products include the manufacturing of plastics, glass, chemicals, and semiconductors. In these manufacturing activities, raw material or work-in-process items may either degrade in quality or become unusable due to either early or late processing. This need for on-time processing i also encountered i semiconductor manufacturing, where some chemical coating processe of the wafer surface cannot be done either early or late because it may result i degrading the wafer surface. In this situation, earliness and tardiness are considered as equally undesirable. Thus, any schedule of a set of jobs should strive to minimize the total earliness and tardiness with tardiness reflecting customer satisfaction while earliness measures inventory performance. Since the problem justify; MARGIN: 0in 0in 0pt -2.85pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: ltr; tab-stops: -14.2pt 0in" In this thesis, we present a novel two-stage heuristic approach to minimize different early/tardy scheduling problems on a single machine. Performance is measured by the minimization of different types of earliness/tardiness costs i.e. sum of maximum earliness and tardiness, weighted versions of the total earliness and tardiness. Total tardiness is also considered as an important objective function. In the first stage of the presented approach, after generating an initial random sample, a job-position matrix is constructed. Based on this matrix and according to the procedure described in detail in related section, the approximate position of each job in a sequence is specified. The induced knowledge is applied in generating a new sample. Another job-position matrix is reconstructed. In order to find the optimal assignment of each job to each position, a Hungarian algorithm is applied to this matrix. To improve the solution quality a local search is applied. The efficiency of the proposed approach has been demonstrated by numerical results on related benchmark problems. Computational results reflect the optimal and near optimal solutions on different performance measures in a few seconds. Further work could consist in enhancing the problem to multi-operation scheduling problems such as shop scheduling problems. Applying the novel two-stage proposed method to different other objective functions such as weighted version of our problem is also worth pursuing.
تأکید روزافزون محیط های کسب و کار در تعهد به موعدهای تحویل، بعنوان یک مزیت رقابتی، منجر به توجه به معیارهای دیرکرد و زودکرد بعنوان موضوع بسیاری از مطالعات زمان بندی شده است. یکی از خصایص مهم تولیدات مدرن، کاربرد گسترده مفهوم تولید بهنگام در مدیریت تولید و موجودی به شمار می آید، که در آن هر کار بایستی تا حد امکان نزدیک به موعد تحویل خود تولید گردد. در چنین محیط هایی مدت زمانی که کار با دیرکرد و یا زودکرد مواجه می شود، حائز اهمیت است. بنابراین، برنامه های زمان بندی سعی در حداقل سازی کل دیرکرد و زودکرد که نمایانگر رضایت مشتری و همچنین سطح عملکرد تولید از لحاظ موجودی است، دارد. با توجه به کاربرد گسترده این دسته از مسائل زمان بندی ، روش های دقیق چون برنامه ریزی پویا و الگوریتم های مختلف شاخه و کران به منظور دستیابی به بهترین توالی جایگشتی توسعه یافته است. البته قابل ذکر است که به دلیل NP-Hard بودن اکثر مسائل مورد بررسی، روش های ابتکاری، فراابتکاری و روندهای ترکیبی در شرایط پیچیده و ابعاد بزرگ بسیار مفیدتر عمل می نماید. در این تحقیق، رویکرد ابتکاری دومرحله ای جدیدی به منظور حل مسائل زمان بندی دیرکرد/ زودکرد، در حالت تک ماشین ارائه شده است. معیارهای عملکرد مختلفی چون کمینه کردن مجموع بیشینه دیرکرد و زودکرد، کمینه کردن مجموع وزنی دیرکرد و زودکرد و همچنین کمینه کردن کل دیرکرد، به عنوان یک تابع هدف مهم، در نظر گرفته شده است. فاز اول رویکرد، به یافتن موقعیت تقریبی کارها در توالی می پردازد. بدین ترتیب که بر پایه یک نمونه تصادفی اولیه، ماتریس «کار- جایگاه» تشکیل می گردد. موقعیت تقریبی کارها در توالی بر اساس این ماتریس و روش مطرح شده، تشخیص داده می شود. بر پایه دانش استخراج شده از فاز اول رویکرد، نمونه تصادفی جدیدی ایجاد و ماتریس«کار- جایگاه» دیگری تشکیل می گردد. به منظور تخصیص نهایی هر کار به هر جایگاه، روش مجارستانی بر ماتریس فوق اعمال می گردد. خروجی حاصل از فاز دوم با بکارگیری روش جستجوی محلی، بهبود داده می شود. به منظور بررسی کارایی رویکرد پیشنهادی در حل مسئله زمان بندی با توابع هدف مختلف، مسائل نمونه مرتبط با ارزیابی هر معیار تولید و مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. نتایج محاسباتی به ازای ده کار، نشان دهنده دستیابی به جواب های بهینه و نزدیک بهینه در مدت زمان کوتاه است و کارایی الگوریتم پیشنهادی را تائید می کند.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی