Skip to main content
SUPERVISOR
Hasan Karemmojeni,Jamshid Razmjoo ghalaie,Hamid Reza Eshghizadeh Samani
حسن کریم مجنی (استاد راهنما) جمشید رزمجو (استاد مشاور) حمیدرضا عشقی زاده سامانی (استاد مشاور)
 
STUDENT
Nafiseh Sadat Mousavimanesh
نفیسه السادات موسوی منش

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1394

TITLE

Response of two species of sage (Salvia nemorosa and Salvia aethiopis) to some photosynthetic inhibitor herbicides
Salvia is one of the largest medicinal genera of lamiaceae family. Yield and quality of medicinal plants are affected by weed infestation. Herbicide application is necessary for commercial production of medicinal plants. Thus, the research includes two separated pot experiments based on completely randomized design with three replications was conducted to evaluate the response of Salvia aethiopis and S. nemorosa to some photosynthetic inhibitor herbicides.The first experiment contained five herbicides (bentazon, phenmedipham + desmedipham, metribuzin, oxyflurofen and oxadiargyl) in three rates (0.75X, 1X and 1.25X where X is equal to the recommended rate of herbicide) in order to select two herbicides with low and moderate effects.The second experiment consisted of two herbicides (bentazon and oxadiargyl) at five rates (0.5X, 0.75X, 1X, 1.25X and 1.5X) in order to evaluate the tolerance mechanism and determine the best herbicide rate in these species.The result from the first experiment showed that herbicide application led to increase in crop injury, minimum fluorescence (F 0 ) and malondialdehyde content (MDA) in spite of decrease in maximum fluorescence (F m ), maximum quantum efficiency of PS?? (F V /F m ), SPAD value, relative water content (RWC), plant height and shoot and root dry weight as compared to the control in both species. Finally, bentazon (minimal injury) and oxadiargyl (medium injury) were selected in bothe species. In the second experiment the herbicide application led to increase in crop injury, minimum fluorescence (F 0 ) and malondialdehyde content (MDA), antioxidant enzymes activity such as catalas (CAT), ascorbat peroxidase (APX) and guiacol peroxidase (GPX) and essential oil content in spite of decrease in maximum fluorescence (F m ), maximum quantum efficiency of PS?? (F V /F m ), membrane stability index (MSI), relative water content (RWC), chlorophyll and carotenoid contents, plant height, shoot and root dry weight and essential oil yield as compared to the control in both species. Finally, bentazon with minimal injury and the lowest rate of herbicide (0.5X) were recognized as the best type and the best rate of herbicide in both species respectively. According to the results of the two experiments, S. aethiopis is more tolerant to herbicide treatment as compared to S. nemorosa . Bentazon is Probably a suitable herbicide for selective weed control in both species. Key Words Medicinal plants, Salvia, Herbicide tolerance, Oxidative stress, Chlorophyll fluorescence
مریم گلی یا سالویا ( Salvia .) یکی از بزرگ ترین جنس های دارویی تیره نعناعیان (Lamiaceae) است. علف های هرز تهدیدی جدی در زراعت گیاهان دارویی هستند به طوری که علاوه بر کاهش عملکرد، کیفیت و کمیت ماده موثره آنها را تحت تاثیر قرار می دهند. کاربرد علف کش ها به منظور تولید تجاری گیاهان دارویی لازم است. بر این اساس به منظور ارزیابی واکنش دو گونه مریم گلی ( Salvia aethiopis و Salvia nemorosa ) به تعدادی از علف کش های بازدارنده فتوسنتز پژوهشی شامل دو آزمایش مجزای گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. آزمایش اول با پنج نوع علف کش (بنتازون، فن مدیفام + دسمدیفام، متریبوزین، اکسی فلوروفن و اگزادیارژیل) در سه غلظت (X75/0، X1 و X25/1 که X معادل غلظت توصیه شده علف کش می باشد) جهت انتخاب دو علف کش با گیاه سوزی کم و متوسط و آزمایش دوم به منظور بررسی مکانیسم تحمل و تعیین بهترین غلظت علف کش با دو نوع علف کش منتخب در آزمایش اول (بنتازون و اگزادیارژیل) در پنج غلظت (X5/0،X 75/0، X1، X25/1 و X5/1 که X معادل غلظت توصیه شده علف کش می باشد) انجام گردید. بر اساس نتایج آزمایش اول در هر دو گونه مصرف علف کش منجر به افزایش گیاه سوزی، فلورسانس پایه (F 0 ) و محتوای مالون دی آلدئید (MDA) و کاهش فلورسانس حداکثر (F m )، حداکثر کارایی کوانتومی فتوسیستم II (F V /F m )، شاخص سبزینگی برگ، محتوای نسبی آب برگ (RWC)، ارتفاع و وزن خشک اندام هوایی و ریشه نسبت به شاهد شد. در گونه پنبه ای ( S. aethiopis ) محتوای مالون دی آلدئید، محتوای نسبی آب برگ و ارتفاع و در گونه مزرعه روی ( S. nemorosa )، محتوای نسبی آب برگ تحت تاثیر نوع علف کش قرار نگرفت. در نهایت در هر دو گونه، علف کش بنتازون (کمترین گیاه سوزی) و اگزادیارژیل (گیاه سوزی متوسط) انتخاب شده و درآزمایش دوم مورد بررسی دقیق تر قرار گرفتند. درآزمایش دوم در هر دو گونه مریم گلی مصرف علف کش منجر به افزایش گیاه سوزی، فلورسانس پایه (F 0 )، محتوای مالون دی آلدئید، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت (کاتالاز (CAT)، آسکوربات پراکسیداز (APX) و گایاکول پراکسیداز (GPX)) و محتوای اسانس و کاهش فلورسانس حداکثر (F m )، حداکثر کارایی کوانتومی فتوسیستم II (F V /F m )، شاخص پایداری غشا (MSI)، محتوای نسبی آب برگ، محتوای کلروفیل و کاروتنوئید، ارتفاع، وزن خشک اندام هوایی و ریشه و عملکرد اسانس نسبت به شاهد شد. در گونه پنبه ای ( S. aethiopis ) فلورسانس حداکثر (F m )، محتوای مالون دی آلدئید و وزن خشک اندام هوایی و ریشه تحت تاثیر نوع علف کش و محتوا و عملکرد اسانس تحت تاثیر غلظت قرار نگرفت. در گونه مزرعه روی ( S . nemorosa ) عملکرد اسانس تحت تاثیر تنش علف کش قرار نگرفت و نوع علف کش بر وزن خشک ریشه نیز بی تاثیر بود. هر دو گونه در ارتفاع و میزان گیاه سوزی در پایان فصل به طور یکسان تحت تاثیر قرار گرفت. در نهایت در هر دوگونه آزمایشی، علف کش بنتازون با کمترین گیاه سوزی و غلظت 50% کمتر از غلظت توصیه شده به ترتیب به عنوان بهترین علف کش و بهترین غلظت مصرف شده معرفی شد. بر اساس نتایج دو آزمایش می توان گفت مریم گلی پنبه ای در مقایسه با مریم گلی مزرعه روی به تیمار علف کش متحمل تر است. احتمالا علف کش بنتازون جهت کنترل انتخابی علف های هرز در هر دو گونه مریم گلی مناسب است. کلمات کلیدی: گیاهان دارویی، مریم گلی، تحمل به علف کش، تنش اکسیداتیو، فلورسانس کلروفیل

ارتقاء امنیت وب با وف بومی