SUPERVISOR
Ali Sadeghi sefidmazgi,Masoud Alikhani,Gholam-Reza Ghorbani
علی صادقی سفیدمزگی (استاد مشاور) مسعود علیخانی (استاد راهنما) غلامرضا قربانی خراجی (استاد راهنما)
STUDENT
Behzad Akhlaghi
بهزاد اخلاقی
FACULTY - DEPARTMENT
دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1392
TITLE
The Effect of Two Different Sources of Fat on Performance of Holstein Cows in Summer
The aim of this experiment was the comparison between feeding saturated granular and calcium salt forms of fatty acids in long term on performance, energy balance and reproduction of dairy cows. In this study, two groups of Holstein dairy cows were used in two separate pens. Cows within and between two pens were similar in milk yield (45.76 ± 6.2), days in milk (61.12 ± 13) and parity (mean = 1.86). Cows were randomly assigned to two experimental diets. 1) Basal diet + supplemental calcium salt of fatty acid (2 to 3% of DM of diet or 500 g per day for per head), 2) basal diet + Saturated fat (2 to 3% of DM of diet or 500 grams per day for per head). The experimental period was 90 days, which was divided into two-week periods and sampling carried out at the end of each period. There were no significant differences for production milk and energy corrected milk between two treatments, although the 3.5% FCM tended to be different (P = 0.09). The interaction observed between treatment and the level of production, that indicates the better effect of supplemental saturated fat than calcium-salt form in the high-producing dairy cows. The percentage of milk protein was significantly different between two groups ( P 0.05), so that the calcium-salt of fatty acid significantly increased the percentage of milk protein. The results showed that the increase in percentage of milk protein was different between low-and high-producing cows ( P = 0.05). Supplemental saturated fat significantly increased milk fat percentage ( P 0.05), although differences were not significant between low-and high-producing cows. Saturated fat increased milk fat production in comparison to calcium salt of fatty acid, although this effect did not follow in the different levels of production. The percentage of milk lactose was increased by saturated fat than calcium salts. Feed efficiency based on raw milk (kg)/ dry matter intake, 3.5% FCM corrected milk (kg)/ dry matter intake and energy corrected milk (kg)/ dry matter were significantly ( P 0.05), different between treatments. When cows were categorized based on the milk level, only the difference in 3.5% FCM corrected milk (kg)/dry matter intake was significant. This significant difference indicated an increase in feed efficiency by saturated fat supplementation. Supplemental calcium salt of fatty acid in comparison to saturated fat significantly increased dry matter digestibility ( P 0.05). Also organic matter digestibility ( P = 0.06) and neutral detergent fiber digestibility ( P = 0.10) tended to increase by supplementary calcium salt of fatty acid. Treatment containing saturated fat significantly ( P 0.05) increased blood urea nitrogen and decreased albumin concentration (P 0.05) than calcium salt of fatty acid. Alanin amino transferase tended to increase by saturated fat ( P = 0.08). In conclusion, feeding saturated granular fat increased 3.5% FCM yield, milk fat percentage lactose and feed efficiency, decreased milk protein percentage and reproductive parameters were not affected by treatment. Keywords : dairy cattle, palmitic acid, sulfur, calcium salt of fatty acids, fat, reproduction.
در این آزمایش مقایسه مکمل چربی پالم گرانوله اشباع نسبت به نمک کلسیمی اسید چرب مورد بررسی قرار گرفت و پاسخ های تولیدی در دوره ی طولانی روی عملکرد و بالانس انرژی و تولید مثل بررسی شد. در این پژوهش از دو گروه گاو هلشتاین در دو بهاربند مجزا استفاده شد. گاوها در هر بهاربند از لحاظ تولیدشیر(2/6±76/45) روزهای شیردهی(13±12/61) و شکم زایش(86/1 ) با هم مشابه بودند. گاوها به طور تصادفی به دو جیره آزمایشی اختصاص یافتند. گروه 1) : جیره ی پایه + مکمل چربی کلسیمی (2 تا 3 % جیره یا 500 گرم در روز برای هرگاو)، گروه 2) : جیره ی پایه + چربی پالم (2 تا 3 % جیره یا 500 گرم در روز برای هرگاو). طول دوره آزمایش 90 روز بود، که به دوره های دو هفته ای تقسیم شد که نمونه گیری آخر هر دوره انجام می شد. تفاوت در میزان تولید شیر خام و میزان تولید شیر بر اساس انرژی در بین دو تیمار از نظر آماری معنی دار نبود، اما تفاوت تولید شیر تصحیح شده بر اساس چربی 5/3 درصد بین دو تیمار تمایل به معنی داری(09/0 P= ) داشت. همچنین اثر متقابل تیمار بر سطح تولید معنی دار نبود. اختلاف در درصد پروتئین شیر در بین دو تیمار معنی داری نشان داد(05/0 P )، به گونه ای که تیمار مکمل چربی کلسیمی نسبت به تیمار مکمل چربی پالم، باعث افزایش معنی داری در درصد پروتئین شیر شد و این افزایش نیز در بین گاوهای کم تولید و پرتولید معنی دار بود(05/0= P ). مکمل چربی پالم نسبت به مکمل چربی کلسیمی باعث افزایش معنی داری در درصد چربی شیر(05/0 P ) شد، اما این اختلاف در بین گاوهای کم تولید و پرتولید تفاوت معنی داری نشان نداد. تیمار مکمل چربی پالم نسبت به مکمل چربی کلسیمی باعث افزایش تولید چربی شد ولی در دسته بندی گاوها بر اساس تولید تفاوت معنی داری در گاوهای پرتولید و کم تولید مشاهده نشد. تیمار مکمل چربی پالم نسبت به مکمل چربی کلسیمی باعث افزایش درصد لاکتوز شیر شد. بازده خوراک بر اساس کیلوگرم شیر خام بر ماده خشک مصرفی،کیلوگرم شیر تصحیح شده برای 5/3 درصد چربی بر ماده خشک مصرفی و کیلوگرم شیر تصحیح شده برای انرژی بر ماده خشک مصرفی در بین دو تیمار اختلاف معنی داری نشان داد، که این معنی داری در دسته بندی گاوها به کم شیر و پر شیر فقط بر اساس کیلوگرم شیر تصحیح شده برای 5/3 درصد چربی بر ماده خشک مصرفی معنی دار بود و اثر متقابل تیمار در سطح تولید برای هر سه بازده خوراک اختلاف معنی داری مشاهده شد، که نشان دهنده افزایش بازده خوراک در تیمار مکمل چربی پالمتیک اسید بود. تیمار مکمل چربی کلسیمی نسبت به مکمل چربی پالمتیک باعث افزایش معنی دار قابلیت هضم ماده ی خشک (05/0 P ) و تمایل به افزایش در قابلیت هضم ماده ی آلی(06/0= P ) و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی(10/ 0 P = ) شد. تیمار حاوی چربی پالمتیک اسید نسبت به چربی کلسیمی باعث افزایش معنی دار ازت اوره ای خون (05/0 P ) و کاهش غلظت آلبومین(05/0 P ) شد. تیمار حاوی چربی پالمتیک اسید باعث تمایل به افزایش آلانین آمینو ترانسفراز شد (08/0=( P . تیمارها اثر معنی داری بین پارامترهای تولیدی مثل نداشتند، با این وجود چربی کلسیمی تا حدی سبب بهبود شاخص ها سلامت شد که منجر به بهبود عددی در عملکرد تولید مثلی شد. در کل می توان گفت که تغذیه مکمل چربی گرانوله پالم از نظر عملکرد تولیدی می شود که اثرات سوئ احتمالی آن بر سلامت و عملکرد تولید مثلی نیاز به مطالعه بیشتر دارد. واژگان کلیدی : گاو شیری، پالمتیک اسید گرانوله، نمک کلسیمی اسید چرب ، چربی شیر، تولید مثل