Skip to main content
SUPERVISOR
Mostafa Tarkesh esfahani,Sima Fakheran,Mohamoud-Reza Hemami,Alireza Safianian
مصطفی ترکش اصفهانی (استاد مشاور) سیما فاخران اصفهانی (استاد راهنما) محمودرضا همامی (استاد مشاور) علیرضا سفیانیان (استاد راهنما)
 
STUDENT
Azita Rezvani fatehabadi
آزیتا رضوانی فاتح آبادی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده منابع طبیعی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1393

TITLE

Identifying migration corridors for Wild Sheep (Ovis orientalis isphahanica)between Mooteh Wildlife Refuge and Haftad gholeh protected Area
Climate change is predicted to have substantial negative impacts on biodiversity for a wide variety of taxa across many regions of the world. Identifying the migration routes of species between the different habitats is essential for development of conservation strategies at landscape scale. Maintaining connectivity in the short to medium-term, provides possibility of dispersal, access to suitable habitats, seasonal migration and dynamics of the metapopulations, and in the long-term, ensure connectivity between appropriate habitat patches to support movements in response to climate change. In Iran, conservation and management of wildlife populations have mostly relied on protection of areas where the species of interest occurs, and little effort has been allocated to ensuring connectivity between appropriate habitat patches to support seasonal movements. In this study, we identified and evaluated migration corridors for vulnerable ungulate species, wild sheep ( Ovis orientalis ) between Haftad Gholleh protected area in Markazi Province, and Mooteh wildlife refuge in Isfahan Province as a conservation strategy in the face of climate change. For modelling the habitat suitability of study area, the MaxEnt model and Biomod2 Package were applied. Both bioclimatic variables and topographic variables and 8 modeling approaches (GLM, GAM, GBM, MARS, RF, SRE, MAXENT, FDA (were used. These models were applied to predict the potential changes in habitat suitability based on future climate scenarios A1B, A2, B1 from a commonly GCM model (HadCM3) for 2030. The results showed that Precipitation of Wettest Month (BIO13 ), and Annual Mean Temperature (BIO1) have the most contribution in modlling habitat suitability of this species. Then, outputs of MaxEnt and Biomod2 Package species distribution models were used to identify connectivity with electrical circuit model (Circuitscape Theory). The results showed that maximum connectivity (lowest resistance) is most pronounced only in one rout, however near Haftad Ghole protected area, there are several high current paths with the highest habitat suitability. The results of comparing different models, revealed that Biomod2 Models in lack of of presence data has better ability to identify habitat suitability comparing MaxEnt, and Circuit theory has great potential for identifying connectivity routes for conservation planning.
بر طبق شواهد و پیش بینی های مانجام شده تغییر اقلیم به واسطه تاثیرات منفی بر پراکنش بسیاری از گونه ها به یک نگرانی عمده برای حفاظت و مدیریت تنوع زیستی در مناطق مختلف دنیا تبدیل شده است . حفظ توانایی حرکت و جابه‌جایی افراد در دوره‌های کوتاه تا میان‌مدت، امکان انتشار، دسترسی به زیستگاه‌های مطلوب، مهاجرت‌های فصلی و پویایی ابر جمعیت‌ها، و در بلند مدت امکان تغییر محدوده‌های پراکنش گونه‌ها در واکنش به تغییر اقلیم را فراهم می‌نماید. در راستای حفاظت و مدیریت جمعیت‌های حیات وحش در ایران در مقابله با تغییرات اقلیمی تلاش‌های اندکی جهت برقراری ارتباط بین لکه‌های زیستگاهی مطلوب صورت گرفته‌است. آگاهی از مسیر حرکت گونه‌ها در میان زیستگاه‌های مختلف امری ضروری جهت توسعه رویکردهای حفاظتی در مقیاس سیمای سرزمین می‌باشد. هدف از این مطالعه شناسایی کریدورهای مهاجرتی قوچ و میش در بین منطقه حفاظت‌شده هفتادقله در استان مرکزی و پناهگاه حیات وحش موته در استان اصفهان به عنوان یک راهبرد حفاظتی در مواجهه با تغییرات اقلیمی است. مدل‌سازی اکولوژیکی گونه‌ها یکی از روش‌های پایش اثرات اقلیمی است. در این مطالعه، اثرات تغییرات اقلیمی بر پراکنش جغرافیایی قوچ و میش مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از پارامترهای اقلیمی و توپوگرافیک و 8 رویکرد مدل‌سازی(GLM, GAM, GBM, MARS, RF, SRE, MAXENT, FDA) تغییرات اقلیمی در سال 2030 و با استفاده از سه سناریو A1B, A2, B1 بررسی شد. نتایج نشان می دهد که پارامتر بارش خشک‌ترین ماه و دمای متوسط سالانه اهمیت بالایی برای مطلوبیت زیستگاهی این گونه داشته‌است. به منظور ارزیابی ارتباطات زیستگاهی قوچ و میش از تئوری مدار الکتریکی استفاده شده‌است. هم‌چنین برای مدل‌سازی مطلوبیت زیستگاه از مدل‌های مکسنت و پکیج Biomod2 (GLM, GAM, GBM, MARS, RF, SRE, MAXENT, FDA)در نرم افزار R استفاده گردید. در مرحله اول، مدلسازی پراکنش گونه طی دو گام با استفاده از داده‌های حضور و بدون استفاده از داده‌های حضور درناحیه حدفاصل مورد مطالعه مابین مناطق تحت حفاظت مذکور انجام گرفت. خروجی‌های مدل‌ها جهت شناسایی مسیرهای ارتباطی وارد مدل مدار الکتریکی گردید. نتایج مدل‌ها نشان می‌دهد تنها یک مسیر اصلی بالقوه مطلوب برای جابه‌جایی بین مناطق تحت حفاظت موته وهفتادقله وجود دارد که در نزدیکی منطقه هفتادقله به چند شاخه تقسیم شده ودرنتیجه مسیرهای متعدد بالقوه مطلوبی را درآن ناحیه بوجود می‌آورند . مسیر های مطلوب شناسایی شده توسط مدل‌ها با راه‌های گدار شناخته شده‌ای که در طی سالیان گذشته توسط جمعیت‌های این گونه استفاده شده است مطابقت دارد. ارزیابی مدل‌ها با استفاده و بدون استفاده از داده‌های حضور ناحیه حدفاصل نشان می‌دهد که مدل‌های پکیج Biomod2 کارایی بالاتری نسبت به مدل مکسنت در شرایط کمبودداده داشته‌است، و همچنین تئوری مدار الکتریکی در این شرایط کمبود داده کارامدی بالایی جهت شناسایی مسیرهای ارتباطی برای برنامه ریزی حفاظت دارد.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی