Skip to main content
SUPERVISOR
Fatallah Karimzadeh,Hamidreza Salimi jazi
فتح اله کريم زاده (استاد راهنما) حميدرضا سليمي جزي (استاد راهنما)
 
STUDENT
Mojtaba Najarzadegan
مجتبي نجارزادگان

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی مواد
DEGREE
Doctor of Philosophy (PhD)
YEAR
1391

TITLE

Fabrication and optimization of exchange-coupled hard/soft Sm-Co/Co magnetic nanoparticles and investigation of the Yb substitution on magnetic properties of products
SmCo nanoplates were synthesized by a combination of Pechini type sol-gel method and reduction-diffusion process. The synthesis process started with (i) preparation of Sm-Co citrate gel, (ii) followed by annealing to obtain Sm-Co oxide powder and (iii) reduction of the powder by CaH 2 for 3 h under hydrogen flow and (iv) separation of the magnetic nanoparticles through a multi-step washing process. A range of characterization techniques including XRD, TG-DTA, FE-SEM, VSM and FORC were employed to investigate the various properties of products. Hard phases of SmCo 5 and Sm 2 Co 17 were obtained by adjusting the ratios of the solutes. The quantity of CaH 2 and consequently its weight ratio to the oxide powder had an effect on the synthesis process and final products in different aspects, including the evolution, microstructure, morphology, and magnetic properties. Eventually, when the weight ratio CaH 2 : oxide powder was kept at 2:1 the SmCo 5 was the dominant phase of the nanoplates; whereas, for the 3:1 mixture, Sm 2 Co 17 was the prominent, containing distinguishable nanoplates with the average thickness of 32 nm. Then to investigate the effect of reduction temperature in terms of phase, morphology, microstructure, and magnetic properties of products, the reduction process was done at different temperatures of 870, 890, 910, 930, 950, and 970 °C. The results showed that by temperature increase from 930 to 950 °C, the dominant phase turned into SmCo 5 ; the superior phase was Sm 2 Co 17 before this step. The TG/DTA analysis indicated that at reduction temperature of 950 °C and higher, the Sm 2 Co 17 phase is formed at the beginning, then releasing more Sm atoms results in the phase transformation to SmCo 5 . Meanwhile, after the temperature of 930 °C, the particle’s morphology was also changed from the nanoplates and turned into lumps. Reduced particles at 910 °C, had a maximum coercivity, and the highest amount of remanence ratio. Eventually, to increase the coercivity of SmCo 5 nanoparticles, the Sm atoms were substituted by Yb atoms as Co: Sm: Yb = 60: 40-x: x, x = 0.0, 0.5, 1.0, 1.5, 2.0, 2.5, 3.0. The results showed that at x = 2.0, the particle’s morphology was changed from the nanoplates and turned into micron sized lumps. The EDS test results showed that the distribution of Yb in the samples on a micrometer scale is uniform; however in samples x = 2.5, 3.0, phase separation of Co was observed in micrometer size. The VSM test results showed that the addition of Yb atoms increased the coercivity of the samples and with a 30% increase compared to the sample x = 0.0 could enhance its value to 7186 Oe in the sample x = 1.0. The FORC analysis on sample x =1.0 fixed with adhesive indicated that there is a strong exchange-coupling interaction between the two hard and soft phases; the cobalt phase particles are multi-domain and the SmCo phase particles are single-domain and the coercivity of the hard phase particles is in the range of 9–12 kOe. Performing the same test on sample x = 1.0 in the non-adhesive state showed that the system operates in a single-phase mode and it was predicted that if a large external field was applied on a sample fixed with adhesive and magnetize it to saturation, then the sample behaves as a single-phase system.
چکيده نانوذرات مغناطيسي تبادلي-جفت­شده­ي­ سخت­/نرم جزء مواد پيشرفته محسوب مي­شوند و کاربردهاي مهمي از جمله در ساخت آهنرباهاي دائمي دارند. با اين حال ساخت اين نانوذرات به ويژه به صورت خودآرا و همچنين هنگامي که فاز سخت از آلياژهاي عناصر خاکي نادر- فلز واسطه تشکيل شده باشد، بسيار چالش­برانگيز است. از طرف ديگر در اين نانوذرات با کاهش ابعاد فاز سخت در حالت تک­حوزه، وادارندگي آن­ها کاهش مي­يابد تا جايي که در حد ابرپارامغناطيس به صفر مي­رسد. يکي از روش­هاي افزايش وادارندگي نانوذرات مغناطيسي، افزايش ناهمسانگردي مغناطوبلوري آن­ها است. در اين تحقيق، در ابتدا نانوذرات تبادلي-جفت­شده­­ي SmCo/Co به روش پچيني و به دنبال آن فرايند احيا-نفوذ ساخته شدند. در ادامه با تغيير نسبت مولي مواد اوليه، نمونه­هايي با فازهاي SmCo 5 و Sm 2 Co 17 به عنوان فاز غالب بدست آمدند. سپس اثر هر يک از عوامل مقدار احياگر کلسيم هيدريد و دماي احيا بر ترکيب فازي، مورفولوژي و خواص مغناطيسي نانوذرات محصول بررسي شد. در انتها نيز با هدف افزايش وادارندگي نانوذرات SmCo 5 ، اتم­هاي Sm به طور جزئي با اتم­هاي خاکي نادر سنگين Yb به صورت x : x-40 :60 = Co:Sm:Yb و با مقادير 3، 5/2، 2، 5/1، 1، 5/0، 0 = x جايگزين شده و ترکيب فازي، مورفولوژي و خواص مغناطيسي محصولات مورد بررسي قرار گرفتند. آزمون­هايXRD، FESEM، TG/DTA، EDS، VSM و FORC براي بررسي نوع و ميزان هر يک از فازهاي موجود در نمونه­ها، مورفولوژي محصولات، نحوه­ي انجام واکنش­ها، نحوه­ي توزيع عناصر و خواص مغناطيسي محصولات استفاده شدند. نتايج نشان داد که با تغيير نسبت وزني مقدار کلسيم هيدريد به پودر اکسيدي، فاز غالب از SmCo 5 به Sm 2 Co 17 و سپس به Co تغيير مي­يابد. با توجه به پارامترهاي مورد بررسي، مناسب­ترين نسبت وزني به صورت 3 به 1 براي مقدار کلسيم هيدريد به پودر اکسيدي بدست آمد و در آن فاز Sm 2 Co 17 به صورت نانوصفحات مجزا با ضخامت ميانگين nm 32 حاصل شد. در بررسي اثر دماي احيا، نتايج نشان داد که در دماي °C910 فاز غالب Sm 2 Co 17 به صورت نانوصفحات مجزا تشکيل مي­شود. با افزايش دما از °C930 به °C950 فاز غالب از Sm 2 Co 17 به SmCo 5 و مورفولوژي ذرات از حالت صفحه­اي به حالت کلوخه­اي تغيير مي­کند. تغيير فاز ايجاد شده به افزايش ميزان ساماريوم احيا شده در نمونه و همچنين افزايش نرخ نفوذ به دليل دماي بالاتر نسبت داده شد. در انتها ويژگي­هاي مختلف نمونه­هاي آلاييده با عنصر Yb مورد بررسي قرار گرفت. بررسي اندازه و مورفولوژي نانوذرات توسط FESEM نشان داد که با افزايش مقدار Yb، اندازه­ي نانوذرات افزايش يافته و از نمونه­ي 2 = x به بعد، ذرات از حالت صفحه­اي با ضخامت نانومتري به ذرات کلوخه­اي با ابعاد ميکرومتري تبديل مي­شوند. نتايج آزمون EDS نشان داد که توزيع عنصر Yb در نمونه­ها در مقياس ميکرومتري به صورت يکنواخت انجام شده است ولي افزايش مقدار آن در نمونه­هاي 3 و 5/2 = x باعث جدايش فازي بين فازهاي Co و Sm-Co و رشد فاز Co در مقياس ميکرومتري شده است. در بررسي خواص مغناطيسي محصولات، نتايج آزمون VSM نشان داد که با جانشاني اتم­هاي Yb وادارندگي نمونه افزايش يافته و در نمونه­ي 1= x با %30 افزايش نسبت به نمونه­ي0 = x به حداکثر مقدار خود يعني Oe 7190 مي­رسد. همچنين مشخص شد که ذرات تک­حوزه­ي فاز Sm-Co به دليل ناهمسانگردي مغناطوبلوري بالا و اندازه­ي نانومتري مي­توانند در هنگام اعمال ميدان خارجي شروع به چرخش در جهت ميدان کنند. در نهايت انجام آزمون FORC بر روي نمونه­ي 1= x در حالت ثابت­شده با چسب نشان داد که بين دو فاز سخت و نرم برهمکنش قوي تبادلي-جفت­شدگي برقرار است; ذرات فاز کبالت به صورت چند حوزه­اي و ذرات فاز Sm-Co به صورت تک­حوزه­اي در نمونه وجود دارند و وادارندگي ذرات فاز سخت در بازه­ي kOe 12-9 قرار دارد. انجام همين آزمون بر روي نمونه­ي 1= x در حالت بدون چسب نشان داد که سيستم به شکل تک­فاز عمل مي­کند و با توجه به آن پيش­بيني شد که اگر بر روي نمونه­ي ثابت­شده با چسب ميدان خارجي بزرگي اعمال شود و مغناطش آن را به حالت اشباع برساند، آنگاه نمونه به صورت يک سيستم تک­فاز رفتار مي­کند.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی