Skip to main content
SUPERVISOR
Hasan Tabatabaei
سيد حسن طباطبائي (استاد راهنما)
 
STUDENT
Farshid Kiani
فرشيد کياني

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده معدن
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1393
Exploration and investments of deep ore deposits is demanded increasingly regarding to the limited explored surficial deposits. Among the exploration techniques, geochemical data processing is of high importance due to the related direct sampling and detecting the highly mobile elemental (geochemical variables) halos. Results of this processing techniques has been more reliable than before due to the development of analytical instruments and data processing techniques. Meanwhile, designing the drilling plan using surficial data is at high risk and might not be consistent with the deep ore body. Hence, optimal using of data and proper processing techniques decrease the operational risks and consequently expenses. In the preset thesis, training area and 75 percent accuracy in the experimental area. In the qualitative part, anomalies and the background are detected using discriminant Analysis, support vector machine (SVM) and random forests techniques. The mentioned techniques are categorized as supervised methods and their parameters are extendable to whole the study area using the specifications of a trained dataset of a known area. Results of SVM with Gaussian kernel is of the best accuracy value (87 percent) among the results of the mentioned methods. Considering the operative risks, SVM method is known as the proper and optimized one. After modeling in the two parts of qualitative and quantitative, results are extended to the whole area and further drilling targets are specified in North-Western parts of Zarshuran deposit.:
نياز به کشف و سرمايه گذاري بر روي توده هاي کانساري عميق با توجه به اکتشاف و بهره برداري کانسارهاي سطحي، بيش از گذشته احساس ميشود. در ميان تکنيکهاي اکتشافي، پردازش و تحليل دادههاي ژئوشيميايي به دليل نمونه برداري مستقيم از زمين و مطالعه روابط ميان عناصر )متغيرهاي ژئوشيميايي( و کشف هالههاي عناصر با قدرت تحرک بالا جايگاه ويژهاي دارند. پيشرفت دستگاههاي آزمايشگاهي و تکنيکهاي پردازش داده در دو دهه اخير نتايج حاصل از اين پردازشها را قابل اعتمادتر از گذشته ساختهاند. در عين حال طراحي شبکه حفاري با استفاده از دادههاي سطحي با ريسک بالايي همراه است و الزاماً به ماده معدني برورد نميکند. لذا استفاده بهينه از دادهها و پردازش صحيح آنها ميتواند باعث کاهش ريسک عملياتي و در نتيجه کاهش هزينه شود. در اين پايان نامه از روشهاي آمار کلاسيک و هوشمند جهت مدلسازي کانسار طلاي تيپ کارلين زرشوران استفاده شده است. تيپ کارلين، ذخاير طلاي از نوع هيدروترمال پراکنده-جانشيني با سنگ ميزبان آهک سيلتي يا سيلتستون آهکي همراه با مواد آلي است. مدلسازي در دو بخش کمي و کيفي جهت ارتباط دادههاي سطحي و زير سطحي اين کانسار انجام شده است. در بخش کمي با تصوير کردن بلوکهاي زير سطحي بر سطح، و ساخت دو پارامتر پيوسته قدرت توليد خطي و عمق برخورد به ماده معدني و ارتباط با دادههاي سطحي متناظرشان با استفاده از روشهاي رگرسيوني در دو بخش آموزشي و آزمايشي، قدرت توليد خطي و عمق برخورد به ماده معدني تخمين زده شد. مدلسازي کمي با استفاده از رگرسيون چندگانه، رگرسيون بردار پشتيبان و شبکههاي فازي-عصبي صورت گرفت. رگرسيون بردار پشتيبان در منطقه آموزشي با دقتي بالا ) 55 درصد( به دادهها برازش شد و همچنين در منطقه آزمايشي دقت قابل قبولي )حدود 79 درصد( از خود نشان داد. در بخش کيفي جهت تفکيک مناطق آنومال و زمينه از يکديگر بر اساس قدرت توليد خطي، روشهاي آناليز تمايز، ماشين بردار پشتيبان و جنگلهاي تصادفي استفاده شد. اين روشها جزء روشهاي نظارت شده بوده و پارامترهاي آنها با دادههاي آموزشي تنظيم شده و جهت بررسي صحت و تعميم پذيري، نتايج بر منطقه آزمايشي اعمال ميشود. نتايج ماشين بردار پشتيبان با تابع کرنل گوسي بهترين قدرت تفکيک ) 87 درصد در صحت سنجي متقابل( را از ميان روشهاي ذکر شده ارائه داد. نتايج پردازشهاي انجام شده حاکي از برتري بردارهاي پشتيبان و ارائه جواب بهينه با کمترين ريسک عملياتي است. پس از مدلسازي در دو حالت کيفي و کمي، نتايج به کل منطقه تعميم و نقاط حفاري تکميلي در بخش شمال غربي کانسار زرشوران معرفي شدند.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی