همهي سيستمها در معرض انواع گوناگوني از فرايندهاي فرسودگي قرار دارند. افزون بر اين شوکهاي گوناگوني نيز ممکن است سيستم را تحت تاثير قرار دهد. شکست يک سيستم يا ناشي از شوکهاي مهلکي است که به اجزاي آن وارد ميشوند، که به اين گونه از شکستها، شکست سخت گفته ميشود و يا فرسودگيهاي اجزاي سيستم و احيانا شوکهاي تصادفي که به ميزان فرسودگي ميافزايند ممکن است عامل شکستي باشند که نرم ناميده ميشود. دراين مطالعه به منظور تعيين قابليت اعتماد سيستم، به مدلسازي رابطهي ميان فرايندهاي شکست نرم و سخت و ورود شوک به يک و يا چند جزء و نه لزوما همهي اجزاي سيستم پرداخته شد و مفهومي تحت عنوان ضريب انتقال شوک، به عنوان ميزاني از شدت شوک که به اجزاي مجاور منتقل ميشود تعريف گرديد. از آنجايي که همهي شوکها بر همهي فرايندهاي فرسودگي اثر گذار نميباشند، براي هر فرايند فرسودگي هر جزء سيستم، مجموعهاي تحت عنوان مجموعهي شوکهاي انحصاري آن فرايند فرسودگي تعريف شد. و به منظور تعيين قابليت اعتماد سيستم، تنها تاثير شوکهايي را که در مجموعهي شوکهاي انحصاري فرسودگي جزء مورد بررسي قرار داشته باشند در محاسبات وارد گرديدند. به واسطهي اين که در اين مطالعه اجزاي سيستم ميتوانند در معرض بيش از يک فرايند فرسودگي قرار گيرند، از تابع کاپولا به منظور وابستگي اين فرايندها استفاده شد. چرا که فرايندهاي فرسودگي به طور طبيعي يکنوا و به يکديگر وابسته ميباشند. به منظور تحليل مدل، يک سيستم واقعي يعني گونهاي از حسگرهاي گازي مورد ارزيابي قرار گرفت و قابليت اعتماد آن تحليل و بررسي گرديد. نشان داده شد که قابليت اعتماد سيستم در حالت وابستگي فرايندهاي فرسودگي در مقايسه با حالتي که اين فرايندها از يکديگر مستقلند، کمتر ميباشد. همچنين با کاهش نرخ ورود شوک، قابليت اعتماد سيستم روند افزاينده به خود ميگيرد.