مسئله تعيين اندازه دسته و زمانبندي توليد از جمله مسائل کليدي در صنايع توليدي به شمار ميرود. تأثيري که توجه به اين بحث بر سود و هزينههاي سازمان دارد، بر کسي پوشيده نيست. اما نکتهاي که در خط مشي امروزه اين سازمانها وجود دارد، علاوه بر بحث کاهش هزينههاي مستقيم سازماني، توجه به رضايت مشتري و لحاظ کردن خواستههاي وي در برنامهريزيهاست. با وجود هزينههاي غيرمستقيمي که توليد بر اساس سفارشات مشتري بر سازمان توليدي تحميل ميکند، در دنياي رقابتي امروز اغلب توليد سفارشي بر توليد انبوه ترجيح داده ميشود. در اکثر مطالعات پيشين در حوزهي زمانبندي توليد، بر اساس توازن ميان استفاده حداکثر از منابع دردسترس و کاهش هزينههاي نگهداري و آمادهسازي، تصميمات لازم در خصوص اندازه دسته و زمانبندي توليد محصولات انجام شده است. در شرايطي که توليد بر اساس سفارش مشتريان باشد، محدوديتهاي ديگري بر مسئله اعمال ميشود. مشتري براي تحويل سفارشات خود محدوديتهاي زماني را به سازمان توليدي تحميل ميکند. در برخي شرايط علاوه بر موعد تحويل، ضرب العجل توليدي نيز از جمله محدوديتهاي وارد بر سازمان خواهد بود. لذا کليت موضوع اين پژوهش برمبناي چالش جديد سازمانهاي توليدي، يعني توليدي سفارشي است. سفارشات ممکن است برروي بيش از يک ماشين نياز به پردازش داشته باشند. بنابراين فرض پردازش سفارشات در محيط کارگاه جرياني نکتهي ديگر مورد توجه در اين پژوهش است. علاوه بر مطلوبيتهايي که توليد سفارشي براي سازمانهاي توليدي به همراه دارد، اين چالش نيز براي آنها مطرح است که پاسخگويي به همه سفارشات وارده امکانپذير و بهينه نيست. بنابراين سازمانها امکان انتخاب سفارشات ورودي را براي خود در نظر ميگيرند. در دنياي واقعي امکان پيشبيني دادههاي ورودي به طور دقيق، تقريباً امکانپذير نيست. در نتيجه جهت ارائهي يک برنامه زمانبندي توليد شدني و نزديک به بهينه، استفاده از روشهاي بهينهسازي عدم قطعيت مطلوبيت دارد. با توجه به سفارشي بودن سيستم مورد مطالعه، اين عدم قطعيت در مدت زمان پردازش سفارشات بر روي هر ماشين نمود پيدا ميکند. اين عدم قطعيت سبب زمان پردازش متغير بر ماشينهاي موجود شده و توليد آلايندههاي بيش از حد مجاز را به همراه دارد. نهايتاً توجه به اين محدوديتهاي زيست محيطي ضروري به نظر ميرسد. در اين پژوهش پس از ارائه مدلي رياضي براي مسئله براساس فرضيات مذکور در شرايط قطعيت، دو مدل رياضي در شرايط عدم قطعيت توسعه داده شدند. اين دو مدل براساس تعداد متغيرها، محدوديتها و زمان حل موردنياز بررسي و مقايسه شدند. با توجه به پيچيدگي اثبات شده مسائل تعيين اندازه دسته داراي محدوديت ظرفيت در ابعاد بالا، 5 الگوريتم ابتکاري مبتني بر افق غلطان براي مسئله ارائه شده است. مسائل نمونه با توجه به تغييرات تعداد سفارشات، ماشينها و دورهها در 14 بعد طراحي شدند. هريک از ابعاد، با توجه به مقادير مورد نظر براي پارامترهاي بودجه و نوسان، در 9 دسته مسئله مورد آزمايش قرار گرفتند. در هريک از دسته مسائل، با توجه به تصادفي بودن توليد ساير پارامترها، 10 نمونه مسئله به کمک توزيع يکنواخت توليد شدند. در مسائل نمونه مقايسه نتايج الگوريتمها با جواب بهينه در ابعاد کوچک و با حد بالا در ابعاد بزرگ ، حاکي از برتري کيفيت جواب الگوريتم تثبيت و بهينهسازي دو دورهاي نسبت به سايرين در تمام سطوح عدم قطعيت مفروض است. اين الگوريتم در ابعاد بالا که امکان حل دقيق در زمان معقول وجود ندارد، جوابي با اختلاف نسبي کم از حد بالا در زماني قابل قبول ارائه ميکند. کلمات کليدي: محيط توليد سفارشي، انتخاب سفارش، موعد تحويل سفارش، ضرب العجل توليد، توليد سبز، عدم قطعيت در زمان پردازش، کارگاه جرياني