Skip to main content
SUPERVISOR
Zaker hossein Firoozeh,Abolghasem Zeidaabadi Nezhad
ذاکرحسین فیروزه (استاد راهنما) ابوالقاسم زیدابادی نژاد (استاد مشاور)
 
STUDENT
Mohsen Raisi
محسن رئیسی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1396
The widespread use of electronic circuits for communication, computation, automation, and other purposes makes it necessary for diverse circuits to operate in close proximity to each other. All too often, these circuits affect each other adversely. Electromagnetic interference (EMI) has become a major problem for circuit designers. The large number of electronic devices in common use is partly responsible for this trend. In addition, the use of integrated circuits and largescale integration has reduced the size of electronic equipment. As circuitry has become smaller and more sophisticated, more circuits are being crowded into less space, which increases the probability of interference. Electromagnetic compatibility (EMC), then, is the absence of effects due to EMI. Numerical modeling and simulation is essential for understanding the behavior of structures and systems in practically every branch of science and engineering. Unfortunately, the enormous complexity of physical systems often prevents direct approaches where the whole system is characterized using first-principle models (typically systems of partial differential equations (PDEs)) and then simulated on a suitable computer. Divide and conquer techniques have been demonstrated as excellent alternatives to reduce this complexity and to perform efficient numerical simulations with reasonable runtimes. The overall system is first partitioned into well-defined substructures (e.g.,connectors, via fields, coupled interconnect segments), which are characterized separately through approximate reduced-complexity behavioral models, so-called “macromodels.” Macromodels can be identified from terminal responses either in time or frequency domain, leading to compact state-space representations of the broadband dynamics of the structure. Neural-network computational modules have recently gained recognition as an unconventional and useful tool for RF and microwave modeling and design. Neural networks can be trained to learn the behavior of passive/active components/circuits. A trained neural network can be used for high-level design, providing fast and accurate answers to the task it has learned. Neural networks are attractive alternatives to conventional methods such as numerical modeling methods, which could be computationally expensive, or analytical methods which could be difficult to obtain for new devices or empirical modeling solutions whose range and accuracy may be limited. Keywords: Electromagnetic Compatibility, Macromodeling, Artificial Neural Networks
گستردگی استفاده از مدار‌های الکترومغناطیسی برای ارتباطات، محاسبات، ناوبری و هدف‌های دیگر ایجاب می‌کند که مدارهای گوناگون قابلیت کارکردن در فاصله‌ی نزدیک به هم را داشته باشند به همین دلیل تداخل الکترومغناطیسی (EMI) به یک دغدغه‌‌ی اصلی برای طراحان حوزه‌ی الکترومغناطیس تبدیل شده است. قابلیت کارکردن دستگاه‌های مختلف در کنار یکدیگر بدون تاثیرگذاری مخرب بر روی یکدیگر و عدم تاثیرپذیری از محیط نویزدار را سازگاری الکترومغناطیسی می‌نامند. بررسی تداخل‌های الکترومغناطیسی همچون هم‌شنوایی و اعوجاج در خطوط انتقال اعم از کابل‌ها و خصوصا کابل‌های حاوی چند رسانا از اهمیت ویژه‌ای در حوزه‌ی سازگاری الکترومغناطیسی برخوردار است چرا که انتقال امن اطلاعات از طریق کابل‌ها نیاز به اطمینان از رعایت استانداردهای سازگاری الکترومغناطیسی دارد. به منظور بهینه‌سازی کابل‌ها و دیگر ساختار‌های الکترومغناطیسی، نیاز به روش‌هایی برای مدل کردن رفتار الکترومغناطیسی همچون ماکرومدل‌سازی داریم. ماکرومدل سازی این امکان را به ما می‌دهد تا مدار‌های معادلی با پیچیدگی کمتر در اختیار داشته باشیم و بتوانیم با صرف هزینه‌ی محاسباتی کمتر، عملیات بهینه‌سازی را برای ساختار‌های الکترومغناطیسی اعم از کابل‌ها به منظور رعایت استانداردهای سازگاری الکترومغناطیسی، انجام دهیم. رویکرد‌های مختلفی در ایجاد ماکرومدل‌ها پیش روی است، که ما در این پژوهش تمرکز خود را بر روی ماکرومدل‌سازی جعبه-سیاه گذاشته‌ایم. هدف کلی در ماکرومدل سازی کاهش پیچیدگی مدل‌ها به منظور کاستن از زمان و حافظه‌ی کامپیوتری مورد نیاز، می‌باشد و در این پژوهش ما تلاشمان را به این سمت بردیم که از مرتبه‌ی ماکرومدل‌ها بکاهیم. بنابراین، با پیاده‌سازی ماکرومدل‌سازی با تاخیر با استفاده از برازش برداری با تاخیر به این مهم دست پیدا کردیم. در سال‌های اخیر شبکه‌های عصبی را در مسائل فرکانس رادیویی و ریزموج و همچنین مسائل سازگاری الکترومغناطیسی به کار گرفته‌اند، یک شبکه‌ی عصبی آموزش یافته را می توان در شبیه‌سازی‌های سطح بالا به کار بست و نتیجه پاسخ سریع به مسئله‌ای است که برای آن تمرین داده شده‌است. شبکه‌های عصبی جایگزین‌های کارآمدی برای روش‌های مرسوم می‌باشند که از لحاظ محاسباتی هزینه‌بر بودند و دقت محدودی داشتند. در این پژوهش، از شبکه‌های عصبی مصنوعی به عنوان ابزاری برای هوشمندسازی ماکرومدل‌سازی با تاخیر استفاده کرده‌ایم. واژه‌های کلیدی: سازگاری الکترومغناطیسی، ماکرومدل‌سازی، شبکه‌های عصبی مصنوعی

ارتقاء امنیت وب با وف بومی