Skip to main content
SUPERVISOR
Seyed mohamad raouf Hosseini,Ali Ahmadi ameleh
سيدمحمدرئوف حسيني (استاد راهنما) علي احمدي عامله (استاد مشاور)
 
STUDENT
Marzieh Sadeghi zadeh
مرضيه صادقي زاده

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده معدن
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1392
After the magnetite, hematite and goethite are the most important iron ore. A single process, known as selective flocculation and dispersion, has been successfully implemented at a plant scale for the beneficiation of hematite ore. The process is driven by surface chemistry modifications that enhance the separation of the hematite from its gangue minerals. Flocculating agent that are used widely in the processing. However, their use often give rise to environmental and health problems. Because these are not readily biodegradable and some of them are neurotoxic. Thus, the development of a safe biodegradable flocculant that will minimize environmental and health risk is urgently required. In recent years, the used of bio-polymers produced by microorganisms and its metabolite has been investigated. In this sudy, Cells and metabolite of Bacillus licheniformis were applied in the bioflocculation of hematite and goethite A full factorial design was employed to study the effects of bio-reagent, pH and solid weight on the settling process. It was indicated that exopolysaccharide shows a better sedimentation rather than the rest. It was concluded that high level of settling occurred at pH 5-7, were in agreement with the trend of bioflocculant adsorption. All the tested bioreagents showed acceptable flocculating capabilities that were largely dependent on electrostatic forces. Finally Bacillus licheniformis were applied as bioflocculants to selectively remove kaolin and silica from hematite and goethite. Polysaccharide component of the metabolite showed the best capability to remove about 50 to 68% of iron impurities at pH 7. Therefore, the extracellular polysaccharide of the bacterium was introduced as an effective and promising flocculant for kaolin/ silica separation from iron oxide.
هماتيت و گوتيت پس از مگنتيت مهم ترين ذخاير آهن محسوب مي شوند. برخلاف هماتيت، مگنتيت بدليل خاصيت مغناطيسي بالا، بسادگي ازگانگ جدا و پرعيارسازي مي شود. متداول ترين روش جداسازي اکسيد هاي آهن (هماتيت)، ترکيب فلوتاسيون و فلوکولاسيون پليمري است. اثرات مخرب زيست محيطي و هزينه زياد، اين روش ها را نا مناسب ساخته است و روش هاي فرآوري زيستي، بدليل عدم نياز به مواد شيميايي مضر و مخرب محيط زيست، عدم نياز به انرژي زياد، بازدهي مناسب و کاهش هزينه ها مورد توجه قرار گرفته است. در اين پژوهش تاثيرخواص سطحي سلول هاي باکتريايي Bacillus licheniformis ، متابوليت آزاد شده از سلول ها و اجزاي متابوليت شامل پلي ساکاريد و پروتئين، بر ته نشيني زيستي هماتيت و گوتيت بررسي شد. از طراحي آزمايش با روش فاکتوريل کامل براي تاثير پارامتر هاي بيوسورفکتانت، pH و درصد جامد استفاده شد. نتايج نشان داد با افزايش pH، ميزان جذب افزايش يافته، و بالاترين ميزان جذب بيوفلوکولانت ها بر سطح هماتيت، مربوط به پلي ساکاريد بود که در 5 pH و mg/g 19/22 بدست آمد. در آزمايش هاي ته نشيني، ميزان ته نشيني متناسب با روند جذب افزايش داشت. بالاترين ته نشيني هماتيت و گوتيت با سلول ها 14/99 ، 63/95% به ترتيب در pH 5 و7 بدست آمد. همچنين ته نشيني با پلي ساکاريد براي هماتيت و گوتيت 28/98، 03/93 % در pH هاي مشابه ته نشيني با سلول رخ داد. بيشترين نتايج جذب سلول ها بر روي هماتيت در 7-5 pH و بر گوتيت در pH کمتر از 9 بود. مطابق آناليز واريانس (ANONA) درصد جامد بالاترين تاثير را در ته نشيني ذرات هماتيت و گوتيت داشت. در نهايت جداسازي و حذف نا خالصي هاي از مخلوط 1:1 کائولينيت، سيليس با هماتيت و گوتيت بررسي شد. بيشترين جدايش آهن از مخلوط هماتيت/ سيليس و گوتيت/ سيليس به ميزان %38/68 و %30/60 بود که با پلي ساکاريد خارج سلولي بدست آمد. سلول ها و متابوليت هاي مورد استفاده در اين پژوهش مي توانند به عنوان بيوفلوکولانت با بازدهي بالا و کمترين تاثير مخرب بر محيط زيست، جهت ته نشيني و جداسازي اکسيد هاي آهن استفاده شوند. کليد واژه: Bacillus licheniformis ، بيوفلوکولاسيون، پروتئين، پلي ساکاريد، گوتيت، هماتيت

ارتقاء امنیت وب با وف بومی