Skip to main content
SUPERVISOR
AmirMehdi Halabian,Mohammad Ghane,Seyed-Abdolkarim Hoseini
امیرمهدی حلبیان (استاد مشاور) محمد قانع (استاد راهنما) سیدعبدالکریم حسینی (استاد راهنما)
 
STUDENT
Mahla Hedayati
مهلا هدایتی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی نساجی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1387
In this study, a method was proposed to measure bending modulus of fabric. A movable jaw was used to provide supports for the deflection of fabric. One end of the fabric was fixed on a support, while the other end of the fabric was placed on a simple support to avoid the distortion error of the end of the fabric. And the fabric was bent under its own weight. The set was placed afront of digital camera. The picture of the bent fabric was captured from five different support distances and saved. The picture was processed in an image processing program and the maximum deflection coordination and the shape of bending curve of fabric was automatically obtained. The small deflection equations were then used to calculate the bending rigidity and the bending modulus of the fabrics. In order to verification of the result, large deflection equations were also used. The fabric was modeled in ABAQUS software, and the theoretical shapes of the deflected fabric in small and large deflections were obtained. Also, the bending modulus and the bending rigidity of the samples were calculated by Pierce method. The comparison of the experimental and theoretical curves showed that curves were reasonably closed to each other in all five support distances. Of course, difference between bending curve in small deflections and large deflections increased with increasing support distances. This indicates that the deflections were close to large deflections and so it causes inaccuracy in small deflections equations. But, these differences, even in the maximum support distances is insignificant .So it can be concluded that small deflection equations can be used to calculate the bending modulus and bending rigidity of the fabric with an acceptably accuracy. Furthermore, the comparison of the obtained results of the fixed- pinned elastic beam system in this study with results of Pierce method showed that the bending rigidity from fixed- pinned elastic beam system were greater than the values from Pierce method. The difference may be explained by Hung’s bilinear theory of the moment- curvature relation. The curvature of bent fabric in the case of fixed- pinned elastic beam system under its own weight was lower and closer to the first linear part of the Hung’s model, whereas the curvature in the case of Pierce method was higher and closer to the second part and consequently provides less bending rigidity. The result also revealed that there was high correlation between obtained bending rigidity of Pierce method and mentioned method in this study. So, fixed- pinned elastic beam system can be used to calculate the bending rigidity of the fabric with an acceptably accuracy.
جهت اندازه گیری سختی خمشی پارچه، روش¬های متفاوتی با اصول اندازه¬گیری متفاوت ارائه شده که سختی¬های خمشی متفاوتی برای پارچه گزارش می¬دهند. یکی از متداول¬ترین این روش¬ها، روش پیرس (روش تیر طره¬ای) است، که چرخش انتهای نمونه در آزمایش¬ها، سبب ایجاد خطا در این روش می¬شود. در این تحقیق، روشی جهت اندازه گیری مدول خمشی پارچه پیشنهاد شد. فکی متحرک، به منظور فراهم کردن تکیه گاه-هایی، جهت تغییر شکل پارچه، استفاده شد. یک انتهای پارچه، همانند روش پیرس، روی تکیه گاه گیردار محکم شد، در حالیکه انتهای دیگر پارچه، جهت اجتناب از خطای پیچش سر پارچه، روی تکیه گاه ساده قرار داده شد. سپس، این مجموعه در مقابل دوربین عکسبرداری قرار داده شد و از پارچه¬ی خم شده، در پنج فاصله تکیه گاه مختلف، تصویر برداری شد و تصاویر ذخیره شدند. سپس مختصات نقطه¬ی خیز ماکزیمم و شکل منحنی خمش پارچه با استفاده از روش پردازش تصویر به صورت اتوماتیک به دست آمد. در مرحله¬ی بعد، با توجه به مختصات نقطه¬ی خیز ماکزیمم و با استفاده از فرمول تغییر شکل¬های کوچک تیر الاستیک، مدول و سختی خمشی پارچه به دست آمد. به منظور ارزیابی نتایج، پارچه در نرم افزار آباکوس مدلسازی شد و منحنی خمش تئوری پارچه با توجه به مدول خمشی به دست آمده، در هر دو حالت تغییر شکل¬های کوچک و تغییر شکل¬های بزرگ، به دست آمد. همچنین مدول وسختی خمشی نمونه¬ها با استفاده از روش پیرس نیز محاسبه شد. با مقایسه¬ی منحنی خمش پارچه در حالت تجربی و منحنی خمش تئوری پارچه در دو حالت تغییر شکل¬های کوچک و تغییر شکل¬های بزرگ، مشاهده شد که، منحنی¬ها در هر پنج فاصله تکیه گاه به هم نزدیک می¬باشند، البته اختلاف بین منحنی خمش، در حالت تغییر شکل¬های کوچک و بزرگ، با افزایش فاصله تکیه گاه¬ها افزایش یافت، که بیانگر نزدیک شدن تغییر شکل¬ها، به تغییر شکل¬های بزرگ و در نتیجه کاهش دقت معادلات تغییر شکل¬های کوچک می¬باشد. اما این اختلافات، حتی در بیشترین فاصله¬ی تکیه گاه نیز ناچیز می¬باشند. در نتیجه می¬توان جهت محاسبه¬ی سختی خمشی پارچه، از معادلات تغییر شکل¬های کوچک، با دقت قابل قبول استفاده کرد. همچنین مقایسه¬ی نتایج به دست آمده از روش ارائه شده در این تحقیق با نتایج روش پیرس نشان داد که همبستگی بالایی بین سختی خمشی به دست آمده از این دو روش وجود دارد. در نتیجه می¬توان از این روش جهت محاسبه سختی خمشی پارچه استفاده کرد.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی