Skip to main content
SUPERVISOR
Sima Fakheran,Alireza Safianian
سیما فاخران اصفهانی (استاد راهنما) علیرضا سفیانیان (استاد راهنما)
 
STUDENT
Asef Darvishi
آصف درویشی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده منابع طبیعی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1390
Large scale land use/cover changes and habitat fragmentation have been associated with the decline of many wildlife populations in ecological sensitive regions. Because natural habitats are affected by various and shifting social and ecological variables, one of the challenges stems from the fact that sustainable management systems must relate and adjust to a complex and ever-changing environment. The concept of adaptive management addresses this desirable quality by monitoring and adjusting in accordance with what is known about the socio-ecological environment. The main goal of this study was to quantify the spatial pattern change in Arasbaran Biosphere Reserve, Northwest of Iran in two periods of 14 years (1987–2001) and 10 years (2001-2011), and to address the social network structures for developing an adaptive management strategy in Arasbaran biosphere reserve. Arasbaran is one of the most important protected areas in Iran, because Caucasian black grouse (Tetrao mlokosiewiczi) is only restricted to the Arasbaran Biosphere Reserve in Iran, and the population and range of this specialist bird species have been declining over the last decades. Up to now most of the studies have focused on local factors to explain Caucasian black grouse population trends. However, larger-scale landscape patterns changes, may have contributed to the declines. This study focuses on the landscape structure changes of black grouse habitat. We used Landsat Thematic Mapper (TM) satellite image from 1987, 2011, and ETM+ from 2011, for analysis of the spatial pattern of the species distribution polygons. The satellite images were geometrically corrected, and Keywords: Arasbaran Biosphere Reserve, Land Use Change, Landscape Structure, Black Grouse, Social Network
تغییرات کاربری/پوشش اراضی و قطعه قطعه شدن زیستگاه در مقیاس سیمای سرزمین، کاهش جمعیت های حیات وحش را به خصوص در مناطق حساس اکولوژیکی به دنبال دارد. بدلیل تحت تاثیر قرار گرفتن زیستگاه های طبیعی بوسیله متغیرهای اکولوژیکی و انسانی، یکی از چالش های اصلی موجود، مدیریت پایدار پیچیدگی و تغییرات محیط زیست می باشد. مفهوم مدیریت تطبیقی، ایجاد کیفیت مطلوب بوسیله پایش و تنظیم شرایط برحسب دانش محیط زیست انسانی و اکولوژیکی است. هدف اصلی این مطالعه کمی سازی تغییرات الگوی کاربری ها و پوشش اراضی در ذخیره گاه زیستکره ی ارسباران در شمال غرب ایران و در دو دوره ی 14ساله (2001-1987) و 10 ساله (2011-2001)، و ایجاد ساختار شبکه اجتماعی برای توسعه برنامه های مدیریت تطبیقی در منطقه می باشد. ارسباران یکی از مهمترین مناطق حفاظت شده ی ایران می باشد، جمعیت پرنده سیاه خروس قفقازی ( Tetrao mlokosiewiczi ) منحصر به این منطقه از ایران می باشد که جمعیت آن در دهه های اخیر به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. تاکنون مطالعات انجام شده برروی فاکتورهای مکانی و ترجیحات زیستگاهی جمعیت سیاه خروس قفقازی تمرکز داشته است. به هرحال تغییر الگوهای سیمای سرزمین ممکن است جمعیت این گونه را تحت تاثیر قرار داده باشد. این مطالعه به تغییرات ساختار سیمای سرزمین در زیستگاه سیاه خروس تاکید می کند. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ی لندست مربوط به سنجنده ی TM سال های 1366 و 1390 و سنجنده ی ETM + سال 1380، برای پایش تغییرات و آنالیز الگوهای مکانی کاربری/پوشش اراضی استفاده شده است. تصاویر ماهواره ای پس از تصحیحات هندسی، طبقه بندی گردیدند و برای کمی سازی تغییرات الگوی مکانی سیمای سرزمین با استفاده از نرم افزارFRAGSTATS ، متریک های گوناگون سیمای سرزمین شامل درصد سیمای سرزمین (PLAND)، نمایه تراکم حاشیه (ED)، نمایه تعداد لکه (NP)، شاخص بزرگترین لکه (LPI)، شاخص شکل سیمای سرزمین(LSI) و اثر حاشیه (TE) استخراج شد و در نهایت دو روستای کلاله و خریل برای آنالیز سیستم های اکولوژیکی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. در تحقیق حاضر، ابتدا براساس مشاهدات میدانی، مشاهده مشارکتی و مصاحبه سازمان یافته، گروه های هدف شناسایی و سپس معیارهای مهم اجتماعی در مدیریت مشارکتی منابع طبیعی، از جمله اعتماد، مشارکت، انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی مشخص گردید. در سطح بهره برداران منابع طبیعی به عنوان شریک اجتماعی مدیریت مشارکتی منابع طبیعی، پیوندهای اعتماد، مشارکت، خویشاوندی و همسایگی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد در طی 24 سال (2011-1987) درصد جنگل متراکم به شدت کاهش یافته (3/12%) است و در حالیکه علفزار (4/5%)، گون زار (7/3%)، جنگل تنک (1%) و مراتع فقیر (9/4%) در مدت زمان مورد مطالعه افزایش یافته اند. شاخص بزرگترین لکه در زستگاه سیاه خروس در دوره دوم کاهش داشته که قطعه قطعه شدگی این پوشش به لکه های کوچکتر را نشان می دهد. تعداد لکه در پوشش های جنگلی دردوره ی اول افزایش و در دوره ی دوم کاهش داشته است که قطعه قطعه شدن پوشش جنگلی در دوره ی اول را نشان می دهد، ولی در دوره ی دوم کاهش تعداد لکه با توجه به کاهش مساحت این پوشش در دوره دوم، از بین رفتن لکه های کوچکتر را نشان می دهد. نتایج تحلیل شبکه بهره برداران روستاهای کلاله و خریل نشان می دهد در شبکه بهره برداران روستای خریل، انسجام اجتماعی بالاتری نسبت به شبکه بهره برداران روستای کلاله وجود دارد و برخی از کنشگران در این شبکه، قدرت اجتماعی و سرمایه اجتماعی بالاتری نسبت به سایر افراد دارند. در سطح کلان بهره برداران، پیوندهای مشارکت و همسایگی، همبستگی بالا و معنی داری نسبت به سایر پیوندها نشان دادند. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل شبکه های اجتماعی در دو روستای کلاله و خریل، می توان بیان نمود، اجرای برنامه های مدیریت مشارکتی منابع طبیعی در روستای خریل موفق تر خواهد بود. نتایج این تحقیق کاهش زیستگاه و قطعه قطعه شدن سیمای سرزمین در ذخیرگاه زیستکره ارسباران را به طور کمی نشان داد و تاثیرات منفی تغییر ساختار سیمای سرزمین روی زیستگاه سیاه خروس، و داده های تجربی تولید شده از شبکه های اجتماعی و نقش آن در مدیریت اکوسیستم در منطقه مورد مطالعه را نشان داد. کلمات کلیدی: ذخیرگاه زیستکره ارسباران، تغییر کاربری اراضی، ساختار سیمای سرزمین، سیاه خروس، شبکه اجتماعی

ارتقاء امنیت وب با وف بومی