Skip to main content
SUPERVISOR
Amirmozafar Amini,Ali Usefi
امیرمظفر امینی سدهی (استاد راهنما) علی یوسفی (استاد راهنما)
 
STUDENT
Mahmood Akbary feyzabady
محمود اکبری فیض آبادی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1396

TITLE

Comparative analysis of agricultural cooperatives' performance in Mehriz county, Yazd province
Despite the crucial role of agricultural cooperatives in improving food security, reducing poverty, and generating employment opportunities, these cooperatives have not successfully played a role in agricultural and rural development. The purpose of this study is to analyze the performance of agricultural cooperatives and the determinants of farmer's collective action in Mehriz county, Yazd province, through Ostrom's social-ecological system framework and crisp-set Qualitative Comparative Approach (QCA). Data collection was via direct observation, desk-based analysis of related law and regulation, and secondary literature and interview. The selected cases are three formal agricultural and rural cooperatives and one informal community-based water management association. The crisp-set qualitative comparative analysis implies that a condition for collective action can be considered sufficient if, whenever it is present across cases, the outcome is also present in these cases. Also, the specific condition is necessary if, whenever the outcome like proper collective action is present, the condition is also present. This method seeks to explain a multiple-causation pattern by the theoretical and empirical understanding of which factors are essential for producing a successful formal or informal collective action as an outcome. The results showed that the proper leadership, predictability of system dynamics, the productivity of the system, and the importance of the resource to users can explain the performance of collective action in the cooperatives. Lack of value creation and no difference between the expected benefit of membership and non-membership in cooperatives has led to inefficient formation and deployment of collective action in cooperatives. Besides, the cooperatives would be more self-organized with a better performance which is formed on the members' needs and wills and the livelihood dependence of members on the cooperative's activities by aligning individual and collective interests. Organizational leadership can also help cooperatives' collective action by motivating members, creating new relationships and ideas, making new opportunities in different situations, risk management, and setting strategic goals. In Mehriz county, these variables, including diverse value creation, the significant benefits resulting from cooperative membership, the livelihood dependence of members to cooperatives along with proper leadership, have formed collective actions and have led to positive economic, social, and environmental impacts. Whereas, members' autonomy at the collective-choice level to craft and enforce some of their own rules and use of the different kinds of knowledge is necessary and not sufficient for successful collective action. Therefore, we recommend the formation of new cooperatives need to be on a business model with a focus on members segmentation and the values and benefits attributed to cooperative membership. It facilitates members' motivation and their efforts to organize, deploy, and improve cooperatives' capability. Keywords: Collective action, Crisp-set qualitative comparative analysis, Self-organization, Leadership, Predictability of system dynamics, Productivity of system, Performance.
تعاونی‌های کشاورزی می‌توانند نقش به‌سزایی در سازمان‌دهی کشاورزان، بهبود امنیت غذایی، کاهش فقر و ایجاد فرصت‌های اشتغال دارا باشند. هرچند این تعاونی‌ها در کشور عملاً نقشی‌ فعال در توسعه روستایی و کشاورزی ایفا نمی‌کنند. هدف این پژوهش، ارزیابی تطبیقی-کیفی عملکرد تعاونی‌های کشاورزی و عوامل موثر بر کنش ‌جمعی کشاورزان در شهرستان مهریز استان یزد با استفاده از چارچوب سیستم اجتماعی-بوم‌شناخت استروم می‌باشد. موردهای انتخاب شده در این پژوهش شامل سه تعاونی‌ رسمی کشاورزی و روستایی و یک تشکل غیررسمی اجتماع محورآب‌بران می‌باشد. روش گردآوری داده‌ها در این پژوهش، مشاهده مستقیم پژوهش‌گر، تحلیل قوانین و داده‌های دست دوم و مصاحبه بوده است. روش مورد استفاده در تحلیل داده‌های پژوهش رویکرد تطبیقی باینری (دو ارزشی) است. این روش وجود یا عدم وجود علت را برای تحقق‌یافتن یا عدم ‌تحقق معلول یا پیامد بررسی می‌کند و هدفش بیان و توضیح تجارب مختلف و عوامل موثر بر عملکرد کنش‌های جمعی رسمی و غیر‌رسمی است که توسط ترکیب علّی یا علیت چندگانه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. نتایج پژوهش نشان داد که وجود رهبری مناسب، وابستگی معاش اعضا به کنش‌جمعی، پیش‌بینی پویایی سیستم و بهره‌وری سیستم به عملکرد بهتر کنش‌جمعی منجر می‌شود. نبود خلق ارزش و فقدان منافع انتظاری با عضویت در تعاونی در مقایسه با عدم عضویت باعث عدم شکل‌گیری و قوام کنش جمعی در تعاونی‌ها شده است. دیگر نتایج نشان داد که تشکل‌هایی که بر اساس نیاز و خواست اعضا تشکیل شده است و منافع فردی اعضا در گرو منافع جمعی از طریق وابستگی معاش اعضا به عضویت در تعاونی باشد، انگیزه‌ای برای خودسازماندهی و عملکرد بهتر کنش جمعی می‌شود. رهبری سازمانی نیز با هدایت و ایجاد انگیزه، ارائه ایده‌های منحصر‌به‌فرد و ایجاد روابط جدید و فرصت‌ها و موقعیت‌های متفاوت، ریسک‌پذیری و داشتن برنامه بلند‌مدت منجر به عملکرد مناسب کنش‌جمعی می‌گردد. در منطقه مورد برررسی، وجود متغیرهای رهبری مناسب، خلق ارزش و منافع ناشی از عضویت در تعاونی و وابستگی معاش اعضا به عملکرد تعاونی باعث پیدایش کنش جمعی و ایجاد آثار مثبت اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی شده است. از سوی دیگر، تدوین قوانین انتخاب‌جمعی توسط اعضا و وجود دانش مشترک نیز تنها شرط لازم برای وجود عملکرد مناسب هستند و شرط کافی برای تحقق کنش جمعی نیستند. بر پایه نتایج پیشنهاد می‌شود که تشکیل تعاونی‌های جدید مبتنی بر یک مدل کسب وکار و بخش‌بندی دقیق اعضا و خلق ‌ارزش منتسب به عضویت در تعاونی باشد تا اعضای تعاونی از انگیزه و تلاش کافی جهت بسیج و سازماندهی ظرفیت‌ها و ارتقاء توانمندی‌هایشان برخوردار باشند. کلمات کلیدی: کنش‌جمعی، رویکرد تطبیقی کیفی باینری، خود‌سازماندهی، رهبری، پیش‌بینی پویایی سیستم، بهره‌وری سیستم، عملکرد.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی