Skip to main content
SUPERVISOR
Majid Afyuni,Amirhossein Khoshgoftarmanesh
مجید افیونی مبارکه (استاد راهنما) امیرحسین خوش گفتارمنش (استاد مشاور)
 
STUDENT
Shiva Torabi
شیوا ترابی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1388
Zinc (Zn) deficiency is important nutritional problem in arid and semi-arid regions of the world where cereal crops are the main staple food in these regions. One effective solution in correcting Zn deficiency is using agronomic biofortification including application of manure. Manure application will improve soil physical, chemical and biological properties. However, by addition of manure toxic heavy metals such as cadmium (Cd) and arsenic (As) may also enter the soil. The presence of As especially in poultry manure is of concern. On the other hand, long term application of animal manures may cause heavy metal accumulation in soil and groundwater. This study was conducted to evaluate the effect of applying poultry and cow manures and zinc soulphate (ZnSO 4 ) on zinc, cadmium and arsenic concentrations and uptake by two wheat genotypes. The experiment was conducted in a factorial complete random design with three factors including two wheat genotypes ( Triticumaestivum L.cv . Back cross roshan and Triticumaestivum L.cv. Kavir), two animal manures (poultry and cow) at two levels 10 and 20 ton per hectare and zinc soulphate (ZnSO 4 ) at 20 and 40 kilogram per hectare and using soils (Roodasht (Typic haplo cambids) and Lavark (Typic haplargids). Seven months after wheat cultivation root, shoot and grain yield and zinc concentration and uptake were measured. Results showed that addition of the manures soil increased DTPA extractable Zn in both soils. In addition, the soil organic matter content was also significantly increased Furthermore, the addition of the manures increased zinc concentrations in wheat roots and shoots, and the greatest zinc concentration in grain was observed i zinc soulphate (ZnSO 4 ) treatment. Grain arsenic concentration increased in both wheat genotypes after using poultry manure treatment. Also, the greatest cadmium concentrations in wheat grain were related to applying cow manure treatment compared with other treatments. However, grain wheat protein content in the manures treatments was higher than zinc soulphate (ZnSO 4 ) treatments. In addition, transfer factor of zinc (TF) of soil to root and grain wheat in the manures treatments were more effective than other treatments. The wheat root, shoot and grain yield were significantly effected in different treatments. It was observed that Kavir genotype had a significantly greater root, shoot and grain yields compared to ROOSHAN. Also, zinc concentration in shoot and grain in Back cross Roshan was higher than Kavir. It was showed that grain protein content in Kavir genotypes was greater than in Back cross Roshan. Also, there was a positive correlation between Zn concentration of grains and grain protein content and soil nitrogen content. Kay words: Agronomic biofortification, Cow manure, Poultry manure, Arsenic, Cadmium, Zn efficiency, Wheat.
کمبود روی یکی از مهمترین کمبودهای تغذیه انسان ها در مناطقی است که غلات غذای اصلی مردم را تشکیل می دهد. یکی از راهکارهای مؤثر برای مبارزه با این کمبود، غنی سازی زیستی زراعی است که به روش های متعدد از جمله به کار بردن کودهای دامی انجام می گیرد. کودهای دامی باعث بهبود ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک شده و محیط مناسبی را برای رشد گیاه ایجاد می کنند، اما سمیت احتمالی ناشی از عناصر سنگین مثل کادمیم و آرسنیک در این کودها کمتر توجه شده است. وجود آرسنیک به ویژه در کود مرغی، باعث آلودگی زیست محیطی و خطراتی برای انسان و دام می شود. از طرف دیگر، استفاده طولانی مدت از این کودها باعث تجمع عناصر سنگین در خاک و آلودگی آب های زیر زمینی می گردد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر کاربرد کودهای گاوی، مرغی و سولفات روی بر غلظت وجذب روی، کادمیم و آرسنیک در دو رقم گندم (رقم روی کارا بک کراس روشن بهاره) و (رقم روی-ناکارا کویر) به صورت گلخانه ای و در قالب آزمایش فاکتوریل با سه فاکتور شامل دو نوع کود دامی(گاوی و مرغی) در دو سطح 10 و20 تن در هکتار و سولفات روی در سطوح 20 و 40 کیلوگرم در هکتار با خاک دو منطقه رودشت و لورک انجام شد. بعد از رسیدگی کامل دانه (7 ماه پس از کشت)، گندم برداشت شده و عملکرد ریشه، شاخسار و دانه و همچنین غلظت و جذب روی در ریشه، شاخسار و دانه گندم تعیین گردید. نتایج نشان داد اضافه کردن تیمارهای کودی به خاک باعث افزایش غلظت روی قابل عصاره گیری با DTPA و درصد ماده آلی خاک شده است. افزودن کودهای دامی به خاک سبب افزایش غلظت روی در ریشه و شاخسار گندم شد، ولی بیشترین غلظت روی دانه در کاربرد تیمار سولفات روی مشاهده گردید. غلظت آرسنیک دانه هر دو رقم گندم مورد مطالعه پس از کاربرد تیمار کود مرغی افزایش یافت. همچنین، بیشترین غلظت کادمیم دانه گندم مربوط به کاربرد تیمارهای کودگاوی بود. از طرفی، درصد پروتئین دانه گندم در تیمارهای کود دامی نسبت به سولفات روی درصد بالاتری را نشان داد، به صورتی که بالاترین درصدپروتئن دانه مربوط به تیمار کاربرد کود گاوی بود. همچنین، ضریب انتقال روی از خاک به ریشه و دانه گندم در تیمارهای کود دامی بیش از سایر تیمارها تحت تاثیر قرار گرفت، به این صورت که ضریب انتقال روی در تیمارهای کاربرد کود گاوی بیشترین مقدار بود. بین عملکرد ریشه، شاخسار و دانه گندم و تیمارهای کود دامی و سولفات روی از لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده شد، به طوری که عملکرد رقم های گندم تحت کاربرد کودهای دامی (هم کودمرغی و هم کودگاوی) بیشترین تأثیرپذیری را داشت. همچنین، در رقم بک کراس روشن بهاره غلظت روی بالاتری در شاخسار و دانه در مقایسه با رقم کویر مشاهده شد. در بررسی درصد پروتئین دانه، مشخص گردید که این فاکتور در رقم کویر در مقایسه با رقم بک کراس روشن بهاره بیشتر بود. واژگان کلیدی:غنی سازی زراعی، کوددامی، کود شیمیایی، سولفات روی، فلزات سنگین، گندم کویر، گندم بک کراس روشن بهاره

ارتقاء امنیت وب با وف بومی