Skip to main content
SUPERVISOR
Nader Fathianpour
نادر فتحيان پور (استاد راهنما)
 
STUDENT
Abdolreza Ghare sheikh bayat
عبدالرضا قره شيخ بيات

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده معدن
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1396
Over the past few decades, there has been gradual increase in demands for exploring natural mineral resources using effective geophysical methods that have proven their capabilities in real mineral exploration practices. The main objective of using geophysical methods is to estimate physical and geometric properties of sub-surface geological objects and structures such as susceptibility, shape, depth and lateral extension. For this purpose, inverse modeling is considered as an effective and efficient tool. As a result, precise estimates of these properties will have a significant impact on reducing exploration costs and delineating subsurface targets. In the current research, we have conducted a ground-based magnetic survey to collect total magnetic field data over the Pir Ali iron prospect located northeast of Yazd province, to be used as the input for the constrained three-dimensional inverse modeling algorithm developed by Li and Oldenburg. The geological information of the surface rock units covering the surveyed area plus the physical properties derived from a single borehole data were employed for constraining the inversion procedure. The total number of collected data were 1,039 mobile station readings over 17 north-south profiles plus 300 base station readings (time intervals of 5 minutes) used for diurnal correction. In order to prepare a high resolution map resembling the surface geology of the survey area, a spectral supervised
نياز جامعه امروزي براي شناسايي و اکتشاف منابع زيرزميني، هر روز در حال افزايش است. علم ژئوفيزيک به عنوان ابزاري کارآمد در پاسخ به اين نياز، طي ساليان گذشته خود را به اثبات رسانده است. هدف اصلي در روش‌هاي مختلف ژئوفيزيکي، شناسايي هر چه دقيق‌تر خصوصيات فيزيکي و هندسي ساختارهاي زمين‌شناسي مي‌باشد. بدين منظور، مدل‌سازي يکي از ابزارهاي موثر و کارآمد بشمار مي‌رود بطوريکه نتيجه نهايي آن، درکي صحيح‌تر از پارامترهاي فيزيکي و هندسي ساختارهاي زيرسطحي همچون ميزان حساسيت، چگالي، شکل، عمق، گسترش جانبي و عمقي توده مي‌باشد. تخمين اين ويژگي‌ها، تاثيري به سزا در تصميم‌گيري‌ها خواهد گذاشت که مي‌تواند در مديريت هزينه‌هاي اکتشافي بسيار موثر عمل کند. در تحقيق حاضر سعي شده با استفاده از روش مغناطيس‌سنجي زميني و معکوس‌سازي سه‌بعدي مقيد به خواص فيزيکي واحدهاي سنگي محدوده که با بهره گيري از اطلاعات زمين‌شناسي و داده‌هاي چندطيفي استر حاصل شده است بعلاوه تنها گمانه در دسترس و استفاده از الگوريتم لي-اولدنبرگ، تفسيري صحيح از نتايج برداشت مغناطيس انديس آهن پيرعلي حاصل شود. در اين پژوهش، داده‌هاي مغناطيس‌سنجي محدوده اکتشافي انديس آهن پيرعلي واقع در شمال شرق استان يزد، مدل‌سازي و تفسير شده است. تعداد کل نقاط اصلي برداشت‌شده در طي عمليات صحرائي شامل ???? نقطه اصلي در 17 پروفيل شمال-جنوبي و تعداد حدود ??? نقطه ايستگاه ثابت (فاصله گام‌هاي زماني 5 دقيقه) جهت انجام تصحيحات شبانه‌روزي و اعمال تصحيح ميدان مغناطيسي هسته زمين بوده است. بمنظور دستيابي به نقشه با کيفيت از زمين‌شناسي محدوده، نقشه کلاس‌بندي طيفي با دقت 15 متر از داده‌هاي سنجنده استر تهيه و با نقشه زمين‌شناسي موجود، مشاهدات زميني و همچنين تصوير گوگل ارث تطبيق داده و اقدام به شناسايي و طبقه‌بندي واحدهاي سنگي محدوده مورد مطالعه شده است. در ادامه با پردازش‌هاي متعدد مغناطيس‌سنجي (مغناطيس باقيمانده، برگردان به قطب، ادامه فراسو، مشتق قائم، مشتق کل افقي، زاويه تيلت و سيگنال تحليلي) بر داده‌هاي بدست آمده، موقعيت تقريبي توده‌ها و گسترش عمقي و جانبي آنومالي‌هاي باقيمانده شناسايي گرديد. همچنين با مدل‌سازي معکوس سه‌بعدي، مشخصات فيزيکي و هندسي توده‌هاي زيرسطحي تخمين زده شد. با بررسي نتايج مدل‌سازي معکوس، پنج محدوده مستعد از نظر خودپذيري مغناطيسي مشخص گرديد. با توجه به پردازش‌هاي ژئومغناطيسي و همچنين مدل مقيد شده مي‌توان نتيجه گرفت که توده واقع در غرب محدوده از ديگر توده‌ها بزرگ‌تر و سطحي‌تر بوده و داراي مغناطيدگي بيشتري نسبت به ساير توده‌ها است و انتظار مي‌رود مهم‌ترين ذخيره انديس پيرعلي را در خود جاي داده باشد. به همين دليل پيشنهاد مي‌شود که با برداشت چند پروفيل تکميلي، اطلاعات کاملي از اين محدوده حاصل شود. همچنين چهار نقطه حفاري براي صحت‌سنجي موقعيت عمقي و جانبي توده‌هاي شناسايي شده نيز پيشنهاد شده است. با توجه به نتايج به دست آمده از مدل هاي مقيد شده و نامقيد مي‌توان گفت که با اعمال قيد طبقه‌بندي طيفي، آنومالي‌هاي سطحي کم اهميت حذف شده و در رابطه با قيد زمين‌شناسي تنها گمانه محدوده، نتايج نشان مي‌دهد که ميزان خودپذيري مغناطيسي محدوده، به واقعيت نزديک تر شده است. همچنين همپوشاني داده‌هاي طبقه‌بندي طيفي و تصوير هوايي و مدل سه‌بعدي نشان مي‌دهد که استفاده از اين داده‌ها کمک بزرگي در مقيدسازي مدل سه‌بعدي معکوس خواهد داشت.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی