Skip to main content
SUPERVISOR
Mohammad Ghane
محمد قانع (استاد راهنما)
 
STUDENT
Asghar Jahanbakhsh
اصغر جهان بخش

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی نساجی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1395

TITLE

investigation into the stress relaxation characteristic of yarns and fabrics composed of multi lobal cross sectional fiber using viscoelastic models.
Many methods have been used for investigation of stress relaxation characteristics of yarn and fabric. Theoretical, Statistical and Rheological models are such these methods. Mechanical models play very important role in investigation of yarn and fabric behavior. Viscoelastic models including spring (Hook Low) and dashpot (Newton Low) are mostly used for investigation of mechanical behavior of textile material. Multi combination of spring and dashpot make different viscoelastic models which ones could consider viscoelastic behavior of material such as stress relaxation. The aim of this project is: Theoretical and empirical investigation of stress relaxation of yarn and fabric with multiloball cross section. For this purpose three yarns sample with the same count but different internal structure have been selected. The first sample has round cross section, 2nd sample is tetra channel (tetra lobal) cross section and 3rd one is hexa channel (hexa lobal) cross section. All samples were then texturized in the same condition and knitted in circular knitting machine in order to produce fabric. Tensile strength and stress relaxation of yarns and fabrics have been tested by Zwick apparatus, and the results compared and analyzed with each other. The effect of cross section shape was also considered on stress relaxation characteristics of yarn and fabrics. Theoretical and empirical results were compared. The standard linear model showed the best fit for the relaxation behavior of yarn and fabrics. The results also showed that increasing of channel numbers leads to decrease of the strength and elongation of the yarn. In the case of yarn an acceptable correlation was observed between theoretical and experimental values of the model parameters. However, in the case fabrics no significant correlation was observed between the theoretical and experimental values of model parameters.
روش‌های متعددی برای بررسی رفتار رهایی ازتنش انواع نخ‌ وپارچه استفاده‌شده است. مدل‌های تئوری،آماری و رئولوژیکی ازجمله این روش‌ها هستند. در این میان مدل‌های مکانیکی نقش مهمی را در بررسی رفتار مکانیکی نخ‌ و پارچه دارند. مدل‌های ویسکوالاستیک متشکل از فنر(قانون هوک) و کمک ‌فنر( قانون نیوتون) ، اغلب برای مدل کردن رفتار مکانیکی مواد نساجی مورداستفاده قرار می‌گیرند. ترکیبات مختلفی از فنر و کمک‌ فنر انواع متفاوتی از مدل‌های ویسکوالاستیک را می سازد که هرکدام می تواند انواع رفتارهای مواد ویسکوالاستیک مانند رهایی از تنش را بررسی کند. هدف از این پروژه مطالعه تئوری و تجربی خاصیت رهایی ازتنش نخ وپارچه متشکل از الیاف باسطح مفطع دالبری می‌باشد. برای دستیابی به این مهم ، ابتدا سه نمونه نخ بانمره یکسان و اما متفاوت از نظر ساختار داخلی انتخاب شد. نمونه اول نخ معمولی، نمونه دوم نخ چهار کاناله، نمونه سوم نخ شش کاناله می باشد. سپس نخ‌ها درشرایط یکسان تکسچره شدند و در سیستم گرد باف به پارچه تبدیل گردیدند.نمونه‌ها توسط دستگاه زوییک آزمایش شد و خواص کششی ورهایی ازتنش نخ‌ها و پارچه‌ها اندازه گیری گردید.نتایج خروجی تجزیه وتحلیل ونسبت به همدیگرمقایسه شد. همچنین اثر شکل سطح مقطع برروی خواص رهایی ازتنش این نخ‌ها و پارجه‌ها مطالعه شد. مدل‌های ترکیبی از فنر وکمک فنرو رفتار ویسکوالاستیک رهایی ازتنش این نوع نخ هاوپارچه‌ها بپیشنهاد گردید.و نتایج تئوری وتجربی باهم مقایسه شدند. در نهایت مدل استاندارد خطی ارائه شد که بر اساس نتایج بدست آمده این مدل بهترین برازش را با داده های تجربی نشان داد.آزمایشات وبررسی های اتجام شده نشان داد که ارتباط معنی داری بین پارامتر تنش وکرنش با نوع شکل سطح مقطع الیاف وجودداردوباافزایش کانال استحکام ودرصدازدیاد طول کاهش می یابد .در مورد نمونه نخ ها همبستگی معنی داری بین مقادیر پارامتر های مدل و نوع سطح مقطع الیاف مشاهده شد. ولی در مورد پارچه همبستگی معنی داری بین مقادیر پارامتر های مدل و نوع سطح مقطع الیاف مشاهده نشد.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی