Skip to main content
SUPERVISOR
Akbar Khoddami
اکبر خدامی (استاد راهنما)
 
STUDENT
Fatemeh Qahremanzadeh
فاطمه قهرمان زاده

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی نساجی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1386
Wearing comfort has drawn a lot of attentions and depends on many different factors. Among these factors, thermal factor, is the most effective one. So, phase change materials, PCMs, are progressively used in order to thermal adaptability. There are chemical PCMs which are applied on textiles in different way. And in order to make this finishing permanent, these materials should have washing fastness. It has been shown that, these materials doesn´t have enough fastness on wool because of its hydrophobic nature. So, in this research, the effect of changing the wool fibre surface energy and surface charge, on performance properties of thermally adaptable wool fabrics were studied. Untreated, gaseous fluorinated, as well as Chlorine-Hercosett treated 100 % wool fabrics have been evaluated to obtain highly cross-linked PCM with acceptable fastness properties. The results indicate the necessity of having high surface energy in order to obtain appropriate adhesion and binding higher amount of solid polymer to wool fibres which results in superior thermal activity, better durability, and enhancement in felting performance. According to DSC analyzes and SEM photograph´s, fluorinated fabrics shows better results than Chlorine-Hercosett treated. Some other properties, such as air permeability, strength, washing and abrasion fastness are also investigated. Since PLA fibres which is new, has low melt temperature, they can´t be used in textile processes. In this study, the comparison of this fibre white PET has been done in order to investigate the effect of thermally adaptable properties. According to thermal analyzes, PLA fibre has higher absorbance because of having more functional groups and it can be finished in the temperature lower than it´s melt point. It also shows better activity and higher fastness than PET. Through this comparison it is demonstrated that thermal activity depends on the amount of material on fibre. In addition, using PCM in the improvement of humidity absorbance in a way that electrical resistance of these two fibres decrease using a small amount of PCM. It has been demonstrated that 3D spacer fabrics which one getting high position in textile industry, produces thermal adaptability simply using PCM. But finishing method should be done in a way that the handle and bending properties of these fabrics can be kept. In these fabrics, 3D structure acts as a carrier of the PCM. The measurement of thermal properties and investigating the thermal activity is difficult. So, an application simple method using hot plate has been presented.
راحتی حرارتی منسوجات بسیار حائز اهمیت می باشد. به منظور ایجاد تطابق حرارتی کاربرد میکروکپسول های حاوی مواد تغییرفاز دهنده در حال پیشرفت است. در نساجی معمولاًً از پارافین واکس ها بدین منظور استفاده می شود. اما مواد تغییرفازدهنده شیمیایی که قابلیت برقراری پیوند با الیاف را داشته باشند نیز مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین باید پروسه خاصیدارند که به روش دیگری روی منسوجات عمل می شوند و لازم است به منظور پایداری تکمیل مورد نظر، روی الیاف دارای ثبات باشند. بنابراین باید پروسه خاصی برای آنها در نظر گرفته شود تا به صورت نامحلول روی پارچه قرار گیرند. در حالیکه چسبندگی خوبی بین ماده تغییرفازدهنده و الیافی چون پنبه و پلی استر وجود دارد، پیوند آن با پشم ضعیف بوده و از بین نخ ها بیرون ریخته می شود. بنابراین در این پروژه اثر تغییر انرژی سطحی و بار سطحی الیاف پشم بر خواص تطبیق پذیری حرارتی پارچه های پشم مورد مطالعه قرار گرفت. پارچه خام، فلئورینه شده و پارچه ای که تحت عملیات Chlorine-Hercosett قرار گرفته، به منظور حصول پیوند بیشتر و خواص ثباتی مطلوب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که اصلاح سطحی به منظور ایجاد چسبندگی و پیوند مقدار بیشتر ماده، فعالیت حرارتی را افزایش داده و ثبات بهتری ایجاد می کند. آنالیزهای DSC و تصاویر SEM، نشان می دهند که فلئورینه کردن نتایج بهتری نسبت به عملیات Chlorine-Hercosett دارد. همچنین با اندازه گیری میزان نفوذپذیری هوا، استحکام و ثبات شستشویی و سایشی نیز نتایج ارزیابی گردید. الیاف نوظهور پلی لاکتیک اسید دارای نقطه ذوب پایینی هستند و انجام عملیات تکمیل روی این الیاف به واسطه حساسیت آنها به دمای بالا محدود می باشد. بنابراین روشی جدید برای تکمیل این پارچه ها مورد نیاز است. در این پروژه ایجاد تطابق حرارتی و شرایط متفاوت کاربرد برای این الیاف تحقیق شد. در مقایسه با الیاف پلی اتیلن ترفتالات، این لیف با داشتن گروه های عاملی بیشتر جذب مواد بیشتری داشته و فعالیت حرارتی و خواص ثباتی بهتری دارد. طی این مقایسه مشخص گردید که فعالیت حرارتی وابسته به مقدار ماده روی کالا می باشد. علاوه بر اینها بهبود خواص آنتی استاتیک هر دو نوع پارچه با کاربرد مقدار کمی از این ماده مشاهده گردید. این ماده باعث افزایش جذب رطوبت می گردد. پارچه های سه بعدی اسپیسر با پتانسیل کاربردی بالا در صنایع نساجی، می توانند به صورت موفقیت آمیزی با مواد تغییرفازدهنده تکمیل شده و قابلیت تطبیق پذیری حرارتی در آنها ایجاد گردد. اما خصوصیات پارچه وابسته به انتخاب روش تکمیل است. بنابراین روش انتخابی لازم است کم ترین اثر را بر خواص زیردست پارچه داشته باشد. در این پارچه ها ساختار سه بعدی به عنوان حمل کننده ماده مؤثر است. درحالیکه اندازه گیری خواص حرارتی و بررسی میزان فعالیت حرارتی کار مشکلی است، روشی ساده و کاربردی با استفاده از صفحه داغ ارائه گردید که در صورت تحقیق بیشتر پتانسیل لازم جهت بررسی اثر ماده تغییرفازدهنده را دارا می باشد.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی