Skip to main content
SUPERVISOR
Samsolall Ayubi,Hossein Khademi Moughari
شمس اله ایوبی (استاد مشاور) حسین خادمی موغاری (استاد راهنما)
 
STUDENT
Elham Mogharehabed
الهام مقاره عابد

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1390

TITLE

Magnetic Susceptibility of Major Soil Great Groups along the Isfahan-Chelgerd Transect as Affected by Selected Soil Properties
Magnetic susceptibility approach as a simple, relatively inexpensive, fast, and non-destructive method has been used in a wide range of rocks and soils studies in the past few decades. Although the measurement of magnetic susceptibility is simple but interpretation of results is complicated and typically requires knowledge of the effective factors controlling it. This study aimed to examine the vertical distribution of magnetic susceptibility, to determine the changes in magnetic susceptibility after removing some of the effective factors, and to estimate minerogenic magnetic susceptibility in soils path along the Isfahan-Chelgerd transect having an arid to semi-arid climate. Major soil great groups along the transect including 7 pedons in the Isfahan region with an aridic soil moisture regime and a thermic temperature regime and 8 pedons in the ChaharMahalVaBakhtiari region with a xeric moisture regime and a mesictemperature regime were selected and sampled to the depth of 150 centimeters. Samples were taken for laboratory analysis from70 genetic horizons belongingto 15 profiles.To determine the effect of diamagnetic materials on magnetic susceptibility, desalination and degypsification treatments were carried out on soils from Isfahan using successive washing with distilled water and organic matter was removed from soils of ChaharMahalVaBakhtiari using H 2 O 2 30%. Decalcification treatment using the buffer solution of acetic acid - sodium acetate with pH 5 and removal of iron treatment by citrate- dithionite- bicarbonate solution were performed on all the soils.The results showed that the organic matter usually added to the soil surface, as well as salinity, gypsum and carbonates due to their diamagnetic behavior and also because of their mobility in soil would influence the magnetic susceptibility. They normally reduce the amount of magnetic susceptibility through dilution. The effect of desalination treatment on the increase of magnetic susceptibility was not statistically significant indicating that the contribution of soil salinity to magnetic susceptibility was not significant due to the small mass of soils occupied by soluble minerals. Also, iron removal resulted in the instability andelimination of maghemite and, thus, reduced the magnetic susceptibility. Due to the lack of discontinuity, the vertical distribution of magnetic susceptibility in pedons fromChaharMahalVaBakhtiary is uniform. In contrast, soils from Isfahan showed great changes in magnetic susceptibility with depth which could be attributed to their non-uniform parent materials and anthropogenic influence. Unexpectedly, the amount of magnetic susceptibility after the removal of carbonates as a measure of soil development was higher in soils from Isfahan as compared to those fromChaharMahalvaBakhtiari.The removal of iron shows that the high magnetic susceptibility of soils in Isfahan is not the result of soil development but also it depends on differences in mineralogy of parent material in the studied landscapes.While a great portion of magnetic susceptibility in ChaharMahalvaBakhtiary soils seems to originate from pedogenically formed minerals such as maghemite.In future studies, investigators are encouraged to remove the effect of each controlling factor to more satisfactorily determine the real role of soil components on soil magnetic susceptibility to be used in soil development interpretation.To remove the effects of diamagnetic materials and to compare real changes, minerogenic basedmagnetic susceptibility should be calculated.
در چند دهه گذشته استفاده از روش پذیرفتاری مغناطیسی با توجه به این که روشی ساده، نسبتاً ارزان، سریع و غیر مخرب می باشد در دامنه گسترده ای از مطالعات مربوط به سنگ و خاک مورد توجه قرار گرفته است. اندازه گیری پذیرفتاری مغناطیسی اگر چه ساده می باشد ولی تفسیر نتایج آن مهم تر و پیچیده تر و به طور معمول نیازمند آگاهی از عوامل مؤثر بر آن می باشد. مطالعه حاضر با هدف روشن کردن توزیع عمقی پذیرفتاری مغناطیسی، تعیین تغییرات پذیرفتاری مغناطیسی بعد از حذف برخی عوامل مؤثر بر آن و همچنین اندازه گیری پذیرفتاری مغناطیسی مینروژنیک در خاک های مسیر اصفهان و چلگرد با اقلیم خشک و نیمه خشک انجام گرفت. مهم ترین گروه های بزرگ خاک های مسیر اصفهان و چلگرد در قالب 7 پروفیل در منطقه اصفهان با رژیم رطوبتی اریدیک و حرارتی ترمیک و 8 پروفیل در منطقه چهارمحال و بختیاری با رژیم رطوبتی زریک و حرارتی مزیک در مناطق با خاک های طبیعی انتخاب و تا عمق 150 سانتی متری حفر شدند. به طوری که70 افق ژنتیکی از این پروفیل ها جهت مطالعات آزمایشگاهی مورد نمونه برداری قرار گرفت. همچنین پارامتر های مغناطیسی نمونه های خاک به وسیله دستگاهMS2B در دو فرکانس 46/0 و 6/4 کیلو هرتز اندازه گیری شدند. به منظور تعیین میزان اثر مواد دیامغناطیس بر پذیرفتاری مغناطیسی، خاک های اصفهان با توجه به اقلیم خشک تحت تیمار های حذف شوری و گچ به وسیله شست و شوی متوالی با آب مقطر و خاک های چهارمحال و بختیاری با اقلیم نیمه خشک تحت تیمار حذف ماده آلی با آب اکسیژنه 30% قرار گرفتند. تیمار های حذف آهک به وسیله بافر اسید استیک-استات سدیم با پ هاش 5 و حذف آهن به وسیله سیترات- بی کربنات- دی تیونات بر روی تمامی خاک ها اعمال شد. نتایج نشان داد ماده آلی که معمولاً به سطح خاک اضافه می شود، همچنین شوری، گچ و کربنات ها با توجه به رفتار دیامغناطیسی و به دلیل تحرکی که در خاک دارند در جریان فرآیند های خاک سازی و به نسبت سهمی که از خاک اشغال می کنند باعث رقیق شدن تأثیر کانی های مغناطیسی می شوند. معنی دار نبودن اثر تیمار حذف شوری بر افزایش پذیرفتاری مغناطیسی نشان می دهد که بخشی از پذیرفتاری مغناطیسی که تحت تأثیر شوری بوده، به دلیل درصد وزنی پایین شوری بخش کوچکی از کل تغییرات پذیرفتاری مغناطیسی را شامل می شود. همچنین حذف آهن باعث ناپایداری، حذف کانی مگهمیت و در نتیجه کاهش پذیرفتاری مغناطیسی می شود. تغییرات توزیع عمقی پذیرفتاری مغناطیسی در پروفیل‌های چهارمحال و بختیاری به علت عدم وجود انقطاع و یکنواختی مواد مادری یکنواخت است. در صورتی که تغییرات توزیع عمقی پذیرفتاری مغناطیسی در پروفیل‌ها و بین پروفیل‌ها در اصفهان به دلیل غیر یکنواختی مواد مادری، انقطاع و شرایط آنتروپوژنیک غیر یکنواخت می باشد. بر خلاف انتظار پذیرفتاری مغناطیسی به عنوان یک شاخص از تکامل خاک بعد از حذف آهک در اصفهان با تکامل کمتر نسبت به چهارمحال و بختیاری بیشتر می‌باشد. در صورتی که اعمال تیمار حذف آهن نشان می دهد که پذیرفتاری مغناطیسی بالا در اصفهان حاصل تکامل نیست بلکه به تفاوت مواد مادری از نظر مینرالوژی در لنداسکیپ های مورد مطالعه وابسته می باشد. در صورتی که بخش عمده پذیرفتاری مغناطیسی در چهارمحال و بختیاری از نوع خاک hy;ساز (مانند پذیرفتاری مغناطیسی ناشی از مگهمیت) می باشد. بنابراین در سایر مطالعات با توجه به مقدار عوامل مؤثر بر پذیرفتاری مغناطیسی و با حذف اثر این عوامل می‌توان مقدار تغییرات پذیرفتاری مغناطیسی و تأثیر واقعی هر عامل دیگر بر پذیرفتاری مغناطیسی را به صورت تئوری مورد مطالعه قرار داد. برای حذف اثرات مواد دیامگنتیک و مقایسه واقعی تغییرات صورت گرفته، پذیرفتاری مغناطیسی مینروژنیک محاسبه می شود.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی