طي ساليان گذشته به خصوص در قرن نوزدهم و بيستم ميلادي، استفاده از روش استخراج جبهه کار طولاني به عنوان يکي از مرسوم-ترين و پرکاربردترين روش¬هاي استخراج زيرزميني مطرح بوده است. همواره يک زمين استخراج نشده و ساکن، از نظر شرايط تنش و جابجايي در تعادل قرار دارد و کليه ويژگي¬هاي آن ثابت است. اما به محض استخراج و خالي کردن فضايي که قبلاً ماده معدني در آن قرار داشته است، تعادل زمين برهم خورده و در نقاط مختلفي از نواحي استخراجي ممکن است تمرکز و يا آزادسازي تنش و به تبع آن جابجايي¬هايي رخ دهد. هدف از اين مطالعه دقيقاً بررسي همين برهم¬خوردگي تنش در اطراف محيط استخراجي و شرايط و چگونگي توزيع مجدد تنش در پشت و جلوي سينه¬کار جبهه کار طولاني مي¬باشد. همچنين مهم¬ترين هدف در اين پژوهش بررسي چگونگي رفتار زمين در ناحيه استخراج شده، پس از تخريب و پرشدن مجدد مي¬باشد. به علاوه، مهم¬ترين پارامترهاي تاثيرگذار بر رفتار ناحيه تخريب انتخاب شده و نحوه تاثير آن¬ها مورد بررسي قرار گرفته است. براي اين منظور در ابتدا با مطالعه¬ي تحقيقات قبلي صورت گرفته در اين زمينه اقدام به انتخاب پارامترهاي پراهميت موثر شده و سپس به بررسي معادن معروف زغال¬سنگ دنيا که به روش جبهه کار طولاني استخراج مي¬شوند پرداخته شده است. پس از انتخاب پارامترها و مقادير عددي منصوب به آن¬ها، از روش طراحي آزمايش تاگوچي به عنوان روش آماري مد نظر جهت شکل¬دهي آزمايش¬هاي مورد نياز جهت رسيدن به نتايج مطلوب و تحليل آن¬ها استفاده شده و نرم¬افزار Minitab به عنوان بستر انجام عمليات¬هاي آماري مربوطه انتخاب شده است. سپس مدل¬ها يا اصطلاحاً آزمايش¬هاي پيشنهادي توسط نرم¬افزار Minitab در نرم¬افزار FLAC3D ساخته شده و نتايج مربوط به مولفه¬هاي Szz و جابجايي نقاط شاهد برداشت شده¬اند. لازم به ذکر است که به جهت دشواري دسترسي به پارامترهاي ژئومکانيکي ناحيه تخريب و پارامترهاي مربوط به مدل¬هاي رفتاري با رفتار کرنش سخت شونده، از مدل رفتاري موهر-کلمب براي مدل¬سازي ناحيه تخريب استفاده شده، با اين فرض که براي نزديک¬ترين قسمت به سينه¬کار ضعيف ترين خصوصيات از جمله مدول حجمي و برشي، و براي دورترين قسمت، قوي ترين خصوصيات در نظر گرفته شده است. براي امر تضعيف خصوصيات سنگ سقف جهت پرکردن ناحيه استخراجي، از فاکتور آشفتگي سنگ(DF) اسنفاده شده است. نتايج بررسي¬ها حاکي از آن است که در تمامي مدل¬ها ميزان تنش عمودي از 20 متري پشت جبهه کار نسبت به ميزان اوليه آن يک روند صعودي با شيب بسيار زياد را پيش ميگيرد و در 1تا3 متري پشت سينه¬کار به اوج خود مي-رسد و نسبت به عمق لايه زغال از 5/1 تا 8 مگاپاسکال افزايش دارد. اما سريعاً با يک کاهش شديد مواجه شده و تا ميزان 1تا 9 مگاپاسکال نسبت به ميزان تنش قائم اوليه کم مي¬شود و سپس با پيش گرفتن يک روند صعودي به ميزان اوليه خود مي¬رسد. همچنين نتايج اين مطالعه نشان مي¬دهند که هنگامي که DF برابر با 3/0 مي¬شود، مقدار تنش اوليه در ناحيه تخريب بازيابي مي¬شود و به ميزان اوليه خود مي¬رسد. در انتهاي تحقيق روابطي براي پيش¬بيني مقدار جابجايي و تنش عمودي در ناحيه تخريب، با تحليل آماري نتايج مدل-سازي¬هاي عددي ارائه شده¬ است.