Skip to main content
SUPERVISOR
سعید پورمنافی (استاد مشاور) کوروش عزیزی (استاد مشاور) احمد علی حنفی بجد (استاد راهنما) محمودرضا همامی (استاد راهنما)
 
STUDENT
Farzin Shahriari
فرزین شهریاری

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده منابع طبیعی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1394

TITLE

Predicting the distribution of reservoirs and vectors of Cutaneous Leishmaniasis in Fars province using ecological niche modelling
Zoonotic cutaneous leishmaniasis (ZCL), caused by Leishmania major, is a common zoonotic vector-borne disease in Fars province. Close contact with infected reservoir hosts increases the probability of transmission of Leishmania parasite infections to susceptible humans and other animals. Two gerbil species (Rodentia: Gerbillidae) serve as the main reservoir hosts for ZCL in different endemic foci of Fars province in Iran. These species include Merioneslibycus and Tateraindica. The purpose of this study is to model the distribution of vectors and reservoirs to identify therisk areas of ZCL and determine the relative proportion of climatic and other environmental factors on transmission of this disease. A data bank was developed including all published data during the periodof 1970 to 2015. Maximum entropy model was used to find the most appropriate ecologicalniches for each species. The areas under curve obtained were 0.932, 0.883, 0.855, instead of 1, for training test in M. libycus , T. indica and Phlebotomuspapatasi . Distance to irrigated lands and mean maximum tempreture for M. libycus, Distance to irrigated and urban lands for T. indica and Ph. Papatsi. This is the first study to predict the distribution of ZCL reservoir hosts in Fars province. Climatology and topography variables had high contributions toward the prediction of potential distribution of the main reservoir and vectors species. Zoonotic cutaneous leishmaniasis is the most prevalent form of CL in rural and suburban areas of Fars. As the prediction map for these main reservoirs portrayed, there is a high potential for their distribution in the central parts of the province. Individually, spatial distribution of these gerbils show M. libycus mainly active in central and northeastern parts of the province, T. indica is more prevalent in most areas. Regardless of the geographical distribution of the rodents, usually when CL becomes prevalent in a given area, studies are conducted on their fauna and their infection with Leishmania parasite. Also the catching methods, in fauna studies, may have adverse effect on the results. Since CL is one of the main challenges in the health sector, during 1983-2012, it is important to develop the prediction models and to prepare risk maps for this zoonotic disease. It is accepted that each species has its’ special niche for living. This niche is affected by both biotic and abiotic variables such as climate, topography and vegetation. Key word: Cutaneous leishmaniasis, Ecological niche modeling, Habitat suitability model, reservoirs, MaxEnt, vectors.
لیشمانیوز یک بیماری با طیف وسیع می باشد که به وسیله انگل از جنس لیشمانیا ایجاد می شود. سالانه 12 میلیون نفر از مردم جهان به آن آلوده می شوند و 350 میلیون نفر نیز در معرض آلودگی قرار دارند. تماس نزدیک انسان و سایر جانوران با میزبان های آلوده، احتمال انتقال عفونت انگلی لیشمانیا را افزایش می دهد. استان فارس یکی از بزرگترین کانون های لیشمانیوز جلدی در ایران می باشد. دو گونه جونده Meriones libycus و Tatera indica از خانواده Gerbillidae به عنوان مخازن اصلی بیماری لیشمانیوز پوستی در استان فارس مطرح می باشند. هدف از این مطالعه، مدلسازی توزیع مخازن و ناقلین بیماری لیشمانیوز پوستی برای شناسایی مناطق دارای ریسک انتقال این بیماری و همچنین تعیین سهم نسبی هر یک از متغیرهای اقلیمی و سایر عوامل محیطی در انتقال و بروز و شیوع بیماری می باشد. بانک اطلاعاتی شامل تمام داده های منتشر شده در طول دوره 1970 تا 2015 بود. برای شناسایی مناسب ترین کنام های اکولوژکی هر گونه از مدل حداکثر آنتروپی (MaxEnt) استفاده شد. مقدار سطح زیر منحنی به ترتیب 0.932 ، 0.883 ، 0.855 برای آزمون های آموزشی در M. libycus ، T. indica و Phlebotomus papatasi محاسبه گردید. فاصله تا اراضی کشاورزی و میانگین حداکثر دما برای M. libycus ، فاصله تا اراضی کشاورزی و شهری برای T. indica و Ph. Papatsi دارای بیشترین تاثیر در پراکنش گونه ها بودند. متغیرهای اقلیمی و سایر عوامل محیطی سهم زیادی در پیش بینی توزیع پتانسیل گونه های اصلی مخازن و ناقلین داشتند. لیشمانیوز جلدی شایع ترین نوع لیشمانیوز در مناطق روستایی و حومه شهر استان فارس است. به عنوان نقشه پیش بینی برای این مخازن اصلی نشان داده شده است، پتانسیل بالایی برای توزیع آنها در بخش های مرکزی استان وجود دارد. به طور جداگانه، توزیع فضایی این گونه ها نشان می دهد که M. libycus عمدتا در بخش مرکزی و شمال شرقی استان و T. indica در بیشتر مناطق استان فعال است. در این مطالعه فاکتورهای اقلیمی و موثر بر پراکنش و هم چنین مطلوبیت زیستگاه مخازن و ناقلین مشخص گردید. این مطالعه نشان داد که با استفاده از مدلسازی اکولوژیک درباره بیماری های اندمیک در ایران از جمله لیشمانیوز پوستی می توان تصویر روشن تری از روند پیش روی در تغییرات و گسترش مکانی بیماری را در ابعاد یک سیستم بهداشتی برای سیاستگذاران سلامت فراهم کرد. با توجه به این که در مطالعات صورت پذیرفته جربیل هندی بیشترین نقش را در گستره شیوه بیماری در استان دارا است و این جونده در اکثر مناطق استان فارس حتی در شمال آن هم مشاهده است پس می توان تا حدودی این مطلب را بیان نمود که این جونده به عنوان مخزن اصلی لیشمانیوز جلدی در استان فارس در این مطالعه مطرح می باشد. با توجه به اینکه جربیل هندی در کلیه مناطق حضور خود با گونه جرد لیبی همبوم است بنابراین احتمال وجود دو مخزن برای ناقل در محدوده پراکنش مشترک دو مخزن احتمال بروز و شیوع بیماری را بالا می برد. کلمات کلیدی: سالک،کنام اکولوژیکی، مدل حداکثر آنتروپی، مطلوبیت زیستگاه، مخازن، ناقلین.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی