Skip to main content
SUPERVISOR
Mostafa Abouei Ardakan,Ali Zeinal Hamadani
مصطفي ابوئي اردکان (استاد مشاور) علي زينل همداني (استاد راهنما)
 
STUDENT
Hadi Gholinezhad
هادي قلي نژاد

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی صنایع
DEGREE
Doctor of Philosophy (PhD)
YEAR
1393
The present thesis develops a new model for redundancy allocation problem. Most of previous studies have been based on the assumption that the redundancy strategy for each subsystem is fixed and predefined and that only one and the same redundancy strategy (either active or standby) may be employed. It is, however, true that both active and standby redundancies may be simultaneously invoked to improve upon system reliability. This rise to more realistic and flexible models. This thesis presents a novel model in which the redundancy strategy is considered to be a decision variable and any of the strategies (active, standby, or mixed) may be selected for each subsystem. As well as, the component mixing is allowed in each subsystem. In other words, two or more types of components may be used in each subsystem. So, there is no restriction on the number of active and standby components in component selection in any subsystem (as in active strategy no component can be standby or in standby strategy only one component can be active) and also there is no restriction on choosing the type of components in any subsystem (it means in each subsystem any number of each type of components can be selected). The model presented in this study is a more general formulation of the problem studied in previous researches, in this case a higher level of system reliability can be reached. The decision variables considered in this problem are the number of active and standby components of each type in each subsystem, in order to maximize the system reliability under a number of constraints. For each subsystem, one of three states may be occurred, in each one, the allocated components can be identical or of different types: 1-all components are active, and the redundancy strategy is active, 2-one component is active and one or more components are standby, and the redundancy strategy is standby, 3-more than one component are active and one or more components are standby, and the redundancy strategy is mixed. Since RAP belongs to the NP-hard class of optimization problems, a genetic algorithm (GA) is developed for solving the problem. Finally, the performance of the proposed algorithm is evaluated by applying it to a well-known test problem from the literature with relatively satisfactory results.
يکي از فرض‌هايي که به طور سنتي در مساله تخصيص اجزاء مازاد وجود داشته اين است که استراتژي مورد استفاده براي زيرسيستم‌ها از پيش تعيين شده و به صورت فعال و يا آماده به کار (ذخيره) است. اخيرا پژوهش‌هايي صورت گرفته که در هر زيرسيستم هر کدام از اين استراتژي‌ها مي‌تواند استفاده شود و در واقع انتخاب استراتژي هر زيرسيستم به صورت يک متغير در نظر گرفته مي‌شود. در اين رساله مساله تخصيص اجزاء مازادي بررسي مي‌شود که استراتژي هر زيرسيستم مي‌تواند فعال، ذخيره يا ترکيبي از اين دو به صورت هم‌زمان (استراتژي مختلط) باشد. در اين مساله هم‌چنين فرض مي‌شود که اجزاء موجود در يک زيرسيستم مي‌تواند يکسان نباشد. اين مساله در واقع حالت کلي‌تري از مسائلي است که تاکنون بررسي شده و انتظار مي‌رود قابليت اعتماد سيستم بهبود يابد. متغيرهاي تصميم اين مساله تعداد قطعات از هر نوع که به صورت فعال و تعداد قطعات از هر نوع که به صورت ذخيره هستند، جهت حداکثر کردن قابليت اعتماد سيستم با توجه به محدوديت‌هاي مربوطه است. در اين صورت براي هر زيرسيستم سه حالت مي‌تواند اتفاق بيفتد که در هر حالت قطعات مورد استفاده مي‌تواند يکسان يا غير يکسان باشد. حالت اول: تمام قطعات مورد استفاده در زيرسيستم فعال باشند که در اين صورت استراتژي زيرسيستم فعال خواهد بود. حالت دوم: يکي از قطعات مورد استفاده در زيرسيستم فعال و ساير قطعات آماده به کار باشند که در اين صورت استراتژي زيرسيستم ذخيره خواهد بود. حالت سوم: بيش از يک قطعه مورد استفاده در زيرسيستم فعال و يک يا چند قطعه ديگر آماده به کار باشد که در اين صورت استراتژي زيرسيستم مختلط خواهد بود. در اين رساله ابتدا مساله تک هدفه و سپس دو هدفه (حداکثرسازي قابليت اطمينان و حداقل‌سازي هزينه) بررسي شده و در انتها مساله تک هدفه با فرض متغير بودن نرخ شکست اجزا مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. با توجه به اين که مساله بهينه‌سازي تخصيص اجزاء مازاد از جمله مسائل NP-hard است و بايد از روش‌هاي غير دقيق براي يافتن جواب بهينه آن استفاده شود، از الگوريتم ژنتيک براي حل مدل ارائه شده استفاده مي‌شود. هم‌چنين به منظور مقايسه نتيجه به دست آمده از مدل جديد در مسائل تک هدفه و دو هدفه با نتايج به دست آمده از پژوهش‌هاي پيشين يکي از مسائل معروف موجود در ادبيات موضوع که مربوط به يک سيستم سري-موازي پيچيده است مورد بررسي قرار گرفته و با مدل ارائه شده حل خواهد شد. در فصل مربوط به متغير بودن نرخ شکست نيز مثال ساده‌اي بررسي مي‌شود که تاثير در نظر گرفتن وابستگي نرخ شکست به زمان را نشان مي‌دهد.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی