Skip to main content
SUPERVISOR
Hossein Khademi Moughari,Mostafa Karimian eghbal,Ahmad Jalalian,Mahmoud Kalbasi,Farshid Noorbakhsh
حسین خادمی موغاری (استاد راهنما) مصطفی کریمیان اقبال (استاد راهنما) احمد جلالیان (استاد مشاور) محمود کلباسی اشتری (استاد مشاور) فرشید نوربخش (استاد مشاور)
 
STUDENT
Mohsen Sheklabadi
محسن شکل آبادی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Doctor of Philosophy (PhD)
YEAR
1379

TITLE

The Role of Grazing Exclusion, ‍Climate and Vegetation on Controlling Selected Soil Quality Attributes and Carbon Sequestration in Central Zagros, Iran
from economic and environmental perspectives. Mountainous landforms in central Zagros are mainly used as pasture and are heavily degraded due to overgrazing. There is no detailed information on the impact of such practices on soil C stocks, soil properties and quality. The objective of this study was to assess the effect of climate, vegetation type and long-term grazing exclusion on soil ltr" Inceptisols are the most widely occurring soils in studied regions and Mollisols is only observed in protected plots of Pishkuh and Poshtkuh regions with higher precipitation and higher plant production. Although grazed soils in these regions have enough organic carbon to fulfill the criteria of Mollic epipedon, but they are not qualified for Mollic epipedon due to lack of color and thickness criteria of this epipedon. Pishkuh and Chadegan regions have the highest and lowest C and N stocks, respectively. Long term grazing exclusion caused an increase in C and N storage in soils, but grazed soils had the highest amount of inorganic C due to soil surface erosion and the exposure of highly calcareous subsoil. Comparison of protected and grazed plots showed that the rate of organic C increase due to long term exclusion in Chadegan, Pishkuh and Poshtkuh regions are 0.3 to 1 and 1 to 2.5 Mg ha -1 y -1 for 0-30 cm and 0-100 cm, respectively. The highest biochemical, biological and aggregates degradation occurred in Chadegan region due to low fresh materials input and a dryer climate. The above parameters in Pishkuh and Poshtkuh regions are 2.5 to 3 times greater than those in Chadegan area. Pishkuh and Poshtkuh regions have the higher plant production, soil organic C and, consequently, higher microbial activity due to their more humid climate. Grazing intensity in Pishkuh is less than that in Poshtkuh region and that is possibly the reason why no significant difference between grazed and protected sites in Pishkuh was found. There is more labile C for microbial activity and better quality of organic matter in Poshtkuh and Pishkuh regions. Soil organic C was identified by factor analysis as the most sensitive indicator of soil quality in studied regions. Factor analysis and soil quality indices suggested the highest and lowest soil quality for protected plots of Poshtkuh and both grazed and protected plots of Chadegan regions, respectively. In conclusion, highly degraded rangelands in Pishkuh and Poshtkuh seem to be able to recover very quickly with proper management, while Chadegan region needs a much longer period to restore
مراتع از بزرگترین منابع اراضی در دنیا بوده و اهمیت اقتصادی و زیست محیطی زیادی دارند. مناطق کوهستانی زاگرس مرکزی عمدتاً به صورت مرتع استفاده گردیده و به دلیل چرای مفرط به شدت تخریب گردیده اند. مطالعه دقیقی در ارتباط با نقش اقلیم و مدیریت چرا در ذخیره کربن، تغییرکیفیت خاک در این مناطق انجام نشده است. این مطالعه با هدف بررسی نقش اقلیم، پوشش گیاهی و قرق درازمدت بر طبقه بندی خاک، مقدار ذخیره کربن و نیتروژن، کیفیت خاک و کربن آلی انجام شد. چهارده قرق مطالعاتی و مناطق مجاور چرا شده آنها در سه منطقه چادگان، پیشکوه و پشتکوه انتخاب و نیمرخ خاک حفر گردید. از هر افق ژنتیکی خاک نمونه برداری شده و خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک اندازه گیری گردید. به علاوه، درهر قرق مطالعاتی و نقاط مجاور چرا شده از دو عمق 5-0 و 15-5 سانتی متری نمونه خاک جمع‌آوری گردید و ویژگیهای مرتبط با کیفیت خاک مانند کربن آلی، کربن محلول، کربن قسمت مواد آلی ذره ای شکل (POM)، کربن توده زنده میکروبی، نیتروژن کل، نیتروژن POM، فعالیت آنزیم دهیدروژناز و پایداری خاکدانه ها درآب اندازه گیری و نسبت کربن آلی به نیتروژن کل و کربن POM به نیتروژن POM، نسبت کربن توده زنده میکروبی به کربن آلی و کسر متابولیکی محاسبه گردید. جهت مطالعه روند معدنی شدن کربن آلی خاک، کل خاک و قسمت های POM و سیلت و رس به مدت 29 روز نگهداری شده و کربن متصاعد شده اندازه گیری گردید. خاکهای اینسپتی سولز بیشترین پراکنش را در مناطق مورد مطالعه داشته و خاک های مالی سولز تنها در مناطق قرق شده پیشکوه و پشتکوه که بارندگی وتولید گیاهی بیشتری داشتند مشاهده گردید. در این مناطق علی رغم تجمع کربن آلی در مناطق چرا شده، خاک ها شرایط رنگ و ضخامت افق مالیک را در اثر تخریب از دست داده اند. مناطق پیشکوه و چادگان به ترتیب بیشترین و کمترین ذخیره کربن آلی و نیتروژن خاک را داشتند. قرق درازمدت باعث افزایش ذخیره کربن آلی و نیتروژن خاک شده است. اما به دلیل فرسایش افق های سطحی و پدیدار شدن افقهای زیر سطحی حاوی کربناتها، کربن معدنی بیشتری در مناطق چرا شده وجود دارد. قرق دراز مدت در مناطق چادگان، پیشکوه و پشتکوه باعث افزایش ذخیره کربن آلی خاک با سرعت 3/0 تا 1 تن در هکتار در سال تا عمق 30 سانتی متری و 1 تا 5/2 تن در هکتار در سال تا عمق 100 سانتی متری خاک گردیده است. بیشترین تخریب خصوصیات بیوشیمیایی و بیولوژیکی و پایداری خاکدانه ها در منطقه چادگان مشاهده گردید که عمدتاً به علت ورودی کمتر بقایای تازه گیاهی در اثر اقلیم خشک تر می‌باشد. شاخص های نشان دهنده مقادیر این ویژگی ها در مناطق پیشکوه و پشتکوه حدود 5/2 تا 3 برابر منطقه چادگان می باشند. اقلیم مرطوب تر این مناطق باعث تولید و تجمع بیشتر کربن آلی و فعالیت شدیدتر میکروبی شده است. شدت چرا در منطقه پیشکوه کمتر از منطقه پشتکوه بوده و تفاوتی بین مناطق چرا و قرق شده این منطقه مشاهده نمی‌شود. به علت شدت بیشتر چرا در منطقه پشتکوه تفاوت شدید و معنی‌داری بین مناطق چرا و قرق شده وجود دارد. مناطق پیشکوه و پشتکوه کربن قابل دسترس بیشتری جهت فعالیتهای میکروبی داشته وکیفیت کربن بهتری دارند. تجزیه عامل ها نشان داد که کربن آلی خاک مهمترین خصوصیت تعیین کننده کیفیت خاک دراین مناطق است. تجزیه عامل ها و شاخص های کیفیت خاک نشان دادند

ارتقاء امنیت وب با وف بومی