Skip to main content
SUPERVISOR
Hasan Karemmojeni,M.Hossein Ehtemam,Parviz Ehsanzadeh
حسن کریم مجنی (استاد راهنما) محمدحسین اهتمام (استاد راهنما) پرویز احسان زاده (استاد مشاور)
 
STUDENT
Mahdi Haghdost
مهدی حق دوست

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1390

TITLE

Study of Allelopathic Interaction of Phaseolus vulgaris (Bean) and Datura stramunium (Thorn-apple) Seedling Using Equal-Compartment-Agar Method
Weed presence within and around agricultural lands cause enormous loss of crop yield and quality. There are many methods for control of these plants. One of them is putting allelopathic in weed management programs. Allelopathic plant interactions can have either a harmful or beneficial effect and are generally evaluated by testing some physiologic mechanisms that result in the inhibition/stimulation of seed germination, plant growth and development due to the presence of another plant. Allelochemicals can be present in several parts of plants including roots, rhizomes, leaves, stems, pollen, seeds and flowers. Allelochemicals are released into the environment by root exudation, leaching from aboveground parts, and volatilisation and/or by decomposition of plant material. In order to study of allelopathic interaction of Phaseolus vulgaris and Datura stramunium Seedling using Equal-Compartment-Agar method the laboratory experiment was carried out in 2012 and faculty of agriculture of Isfahan University of Technology, Iran. In this method 400 ml glass beakers were filled with 40 ml of 0.4% water agar and then the agar surfaced divided into two equal compartments that were occupied separately with donor and receiver genotypes. This study was conducted in factorial form on completely randomized design with 3 replications and had two section for screening of allelopathy effect and response of twelve genotyps of bean follow as: Akhtar, darakhshan, naz, sayad, goli, ozbakestan, chin, pak, dorsa, khomein, talash and sedri and Datura stramunium was such as weed. The first experiment was evaluation of allelopathy potential of genotyps of bean on the Thorn-apple but the second one was to assay bean sensitivity under Thorn-apple allelochemicals. The results of the first study have proved khomein cultivar had most inhibitory on Datura stramunium accession , s root length but motivator on shoot length. While goli cultivar had the most stimulatory on Datura stramunium . In the second experiment, the growth of Akhtar, darakhshan, naz, sayad, goli, chin, pak, dorsa, talash and sedri have been prevented under Datura stramunium allelochemical. Khomein and Ozbakestan had no significant response to Datura stramunium allelochemicals, as a matter of fact these cultivars were resistance. Among bean cultivars studied, khomein was the strongest inhibitor in Datura s. growth and most telorance to Datura s. allelochemicals. Key words: Phaseolus vulgaris, Datura stramunium , ECAM, Allelopathy , growth inhibitory and stimulatory
علف‌های‌هرز از عوامل عمده کاهش ارزش کمی و کیفی محصولات کشاورزی هستند. روش‌های مختلفی برای کنترل با علف‌های‌هرز توصیه می‌شود. از جمله ‌این روش‌ها، استفاده از آللوپاتی گیاهان می‌باشد. این تحقیق در قالب دو آزمایش جداگانه به منظور بررسی برهمکنش آلوپاتی گیاهچه های ارقام لوبیا و علف هرز تاتوره با استفاده از روش فضای مساوی آگار، در آزمایشگاههای بذر و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 91 انجام گرفت. بذور از پیش جوانه دار شده درون بشر 400 میلی لیتری حاوی 40 میلی لیتر محلول آگار 4/0 درصدی کشت شدند. فضای بشر به دو قسمت مساوی تقسیم شد و در ابتدا در یک سمت آن بذور پیش جوانه زده گونه دهنده کشت شدند و بعد از گذشت 7 روز در سمت دیگر بذور پیش جوانه زده گونه گیرنده کشت شدند و به مدت 10 روز باقی ماندند و در نهایت صفات گیاهچه ای اندازه گیری شدند. ریشه های دو گیاه آزادانه وارد بخش دیگر شدند و از رقابت اندام هوایی جلوگیری شد. در هر دو آزمایش مواد گیاهی دوازده رقم لوبیا شامل لوبیا قرمز (اختر، درخشان، ناز، گلی و صیاد)، لوبیا سفید (پاک و درسا) و لوبیا چیتی (تلاش، صدری، خمین، توده چین و توده ازبکستان) و علف هرز تاتوره بودند. آزمایش اول با استفاده از طرح آماری کاملا تصادفی در سه تکرار و آزمایش دوم بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. در آزمایش اول فعالیت آللوپاتی ارقام لوبیا بر تاتوره سنجیده شد. رقم خمین بیشترین میزان بازدارندگی به میزان 24% را در بین ارقام نسبت به صفات متوسط طول ریشه چه، وزن خشک ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، وزن تر ریشه چه و وزن تر ساقه چه داشت. رقم گلی بیشترین میزان تحریک کنندگی را در اکثر صفات نشان داد. سایر ارقام تفاوت معنی داری با شاهد نداشتند. در آزمایش دوم تحمل ارقام لوبیا به آللوکمیکال های تاتوره بررسی شد. رشد ارقام اختر، درخشان، ناز، گلی، صیاد، تلاش، صدری، پاک، درسا و توده چین تحت اثر آللوکمیکال های تاتوره بازداشته شد، درحالیکه ارقام چین و تا حدودی توده ازیکستان تحت آللوکمیکال های تاتوره در بیشتر صفات تفاوت معنی داری نسبت به شاهد نشان ندادند. به عبارتی این دو رقم به آللوکمیکال های تاتوره تحمل نسبی داشتند. در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده در دو آزمایش می توان گفت رقم خمین هم با توان نسبتا بالا در ترشح آللوکمیکال ها و بازدارندگی رشد تاتوره و هم با تحمل نسبی به آللوکمیکال های تاتوره می تواند در برنامه های مدیریت تلفیقی علف های هرز به کار گرفته شود. کلمات کلیدی: لوبیا، تاتوره، آللوپاتی، فضای مساوی آگار، بازدارندگی، تحریک کنندگی

ارتقاء امنیت وب با وف بومی