Skip to main content
SUPERVISOR
Nader Fathianpour
نادر فتحیان پور (استاد راهنما)
 
STUDENT
Fardad Maghsoudi Moud
فرداد مقصودی مود

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده معدن
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1392

TITLE

Comparing operation of TOPSIS and VIKOR methods in Cu mineralization potential mapping at central part of Kerman metallogenic arc
Mineral exploration is a complex and risky process in which all different exploration criterion need to be integrated to obtain the highest favorable area in a region. So far different methods have been proposed to evaluate the favorability of minerals. Multi Criteria Decision Making (MCDM) is one of these methods. In this study AHP, TOPSIS and VIKOR methods were used to determine the potential of Copper mineralization in Dehaj- Kouhpanj area. The region of studied with an area of 7500 km 2 is located between Dehaj and Kouhpanj at the northwest part of Kerman province and is a part of the Kerman Cenozoic Magmatic Arc (KCMA). The region is mostly contained of Volcanic and Sedimentary Rocks. Intrusive Granodiorite masses caused wide alteration in the region followed by porphyry copper mineralization. These alterations were determined by applying band ratio, Principal component analysis, least square fitting and supervised A sample of 2208 stream sediments were collected in order to recognize anomalies related to Copper mineralization in the region by Geological Survey of Iran. Copper was determined in the samples by application of principal component analysis, factor analysis, sample basin catchment and statistical methods. Gravimetic method was used to determine the intrusives units in the region which are related to Granodiorite and primary magma chamber. Radiometic data analysis was used to determine the Potassic and Phyllic alteration in which mineralization occurred. Finally the prepared layers were integrated according to their corresponding weight and conceptual methods of copper mineralization in the region. To do that a group of 10 expertise 5 from National Iranian Copper Industries Company (NICICo) and 5 local professional members were requested to give weights. After recognizing high potential area by AHP method, VIKOR and TOPSIS methods were used to rank the potential of deposits in the region. Results showed that Kader deposit has the highest potential and the best rank for more detailed exploration studies with low risk. VIKOR method was also found a better detector of vein type of mineralization and small deposits. Meanwhile TOPSIS method was better in determining large and porphyry deposits. Results also showed that Kader, Sarcheshmeh, Meiduk, Darrehzar, Kouhpanj and Chahmesi deposits can be considered as the high potential and exploring regions and both methods can be used in determining the most favorable area.
اکتشاف مواد معدنی فرآیندی پیچیده و پر ریسک است که نیازمند قرار دادن تمامی معیارهای اکتشافی مختلف در کنار یکدیگر می‌باشد تا پرپتانسیل‌ترین مکان به عنوان بهترین گزینه برای ادامه اکتشاف در منطقه انتخاب شود. روش‌های مختلفی برای پتانسیل‌یابی مواد معدنی تاکنون پیشنهاد شده است. یکی از این روش‌ها استفاده از تصمیم‌گیری چندمعیاره جهت رتبه‌بندی کانسارها می‌باشد. در این مطالعه از روش‌های تحلیل سلسله مراتبی، تاپسیس و ویکور جهت شناسایی مناطق پرپتانسیل کانی‌زایی مس در ناحیه دهج- کوه‌پنج استفاده شده است. ناحیه مورد مطالعه در شمال غربی استان کرمان و در محدوده‌ای به وسعت 7500 کیلومتر مربع قرار دارد و قسمتی از کمربند ماگمایی سنوزوئیک کرمان می‌باشد که از دهج شروع و به کوه‌پنج ختم می‌شود. این ناحیه عمدتاً از سنگ‌های آتشفشانی و رسوبی تشکیل شده است. نفوذ توده‌های گرانودیوریتی موجب تشکیل دگرسانی‌های وسیع در منطقه شده و به دنبال آن کانی‌زایی مس صورت گرفته است. این دگرسانی‌ها با پردازش‌های متنوع نسبت باندی، ترکیبات رنگی، تحلیل مؤلفه‌های اصلی، کمترین مربعات رگرسیون شده و روش‌های طبقه‌بندی نظارت شده توسط تصاویر ماهواره‌ای شناسایی شدند. دگرسانی‌ها یکی از کلیدهای اکتشافی مهم در اکتشاف کانسارهای مس پورفیری به حساب می‌آیند. 2208 نمونه رسوبات آبراهه‌ای برای شناسایی بی‌هنجاری‌های مرتبط با کانی‌زایی مس در منطقه توسط سازمان زمین‌شناسی برداشت شده است. با اعمال روش‌های آماری تک متغیره و چند متغیره بی‌هنجاری‌های عنصر مس شناسایی و جدا شد. روش‌های ژئوفیزیک هوابرد یکی دیگر از روش‌های اکتشافی می‌باشند. با اعمال تصحیحات بر روی داده‌های مغناطیس‌سنجی، فیلترهای کاهش به قطب مغناطیسی، سیگنال تحلیلی، ادامه فراسو و مشتقات قائم مرتبه اول و دوم بر روی آن‌ها اعمال شد تا بی‌هنجاری‌هایی که می‌توانند مرتبط با کانی‌زایی مس باشند شناسایی شوند. از روش گرانی‌سنجی جهت شناسایی نفوذی‌های منطقه که می‌توانند مرتبط با گرانودیوریت‌ها و اتاقک ماگمایی اولیه باشند، استفاده شد. از تحلیل داده‌های رادیومتری جهت شناسایی دگرسانی پتاسیک و فیلیک که کانی‌زایی در آن‌ها رخ می‌دهد، استفاده شد. در نهایت لایه‌های آماده شده با وزن‌دهی و الگوریتمی مشخص که مرتبط با مدل مفهومی مس در ناحیه مورد مطالعه بود، تلفیق شدند. در این راستا جهت وزن‌دهی و مقایسات زوجی از گروه 10 نفره شامل 5 کارشناس شرکت ملی صنایع مس ایران و 5 نفر از خبرگان اکتشاف مس در این محدوده کمک گرفته شد. پس از شناسایی مناطق پرپتانسیل به روش تحلیل سلسله مراتبی از روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره ویکور و تاپسیس جهت اولویت‌بندی و رتبه‌بندی کانسارهای منطقه استفاده شد. نتایج نشان داد کانسار کدر بهترین گزینه برای ادامه عملیات اکتشافی است. روش ویکور توانست در شناسایی کانسارهای رگه‌ای و کوچک عملکرد خوبی داشته باشد. در حالی که روش تاپسیس در رتبه‌بندی کانسارهای بزرگ و پورفیری تطابق زیادی با معادن فعال داشت. همچنین کانسارهای کدر، سرچشمه، دره‌زار، میدوک، کوه‌پنج، چاه‌مسی و پلنگی توسط هر دو روش در اولویت اکتشافی قرار گرفته‌اند و هر دو روش می‌توانند در شناسایی مناطق پرپتانسیل مفید واقع شوند.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی