Skip to main content
SUPERVISOR
Hamid reza Rahmani,Gholam-Reza Ghorbani,Nafiseh Nili,Mohammad Khorvash
حمیدرضا رحمانی (استاد راهنما) غلامرضا قربانی خراجی (استاد راهنما) نفیسه نیلی (استاد مشاور) محمد خوروش (استاد مشاور)
 
STUDENT
Maryam Bagheri Varzaneh
مریم باقری ورزنه

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده کشاورزی
DEGREE
Doctor of Philosophy (PhD)
YEAR
1382
Three experiments were conducted to investigate the effects of supplemental live yeast (SC) and mannan-oligosaccharides (MOS) and their combination on in vitro fermentation and in vivo metabolism and performance of ruminants. In experiment 1, a batch culture study was conducted in which supplementation of 1- no additive (CON), 2- monensin (MON, 5ppm/bactch), 3- mannan-oligosacharides (MOS, 10 -3 gr /batch), 4- SC (3.5 × 10 5 cfu/batch), and 5- MOS + SC was studied when added into inocula taken from high forage, and a high concentrate fed sheep. Alfalfa hay, derid corn silage and ground barley served as fermentation substrates. Incubation lasted for 24 hours. Additive did not affect ammonia nitrogen (NH3-N) concentration ( P 0.05). Supplementation of MON increased ( P 0.05), the SC decreased ( P 0.05) and the MOS did not change pH. Total gas production increased when SC or MOS was supplemented ( P 0.05). Results also showed that additive effects on in vitro parameters was differed based on inoculum source and substrate type. In the experiment 2, four ruminally fistulated sheep were used in a 4 × 4 Latin square design to study the effect of supplementation of diet with 1- CON , 2- MOS (1.2 gr/h/d), 3- SC (0.2 gr/h/d) and 4- MOS + SC. Sheep were fed a diet based on 40 : 60 of alfalfa hay : whole grain barley. Periods were 18 days with the last 8 d for in situ incubations of barley grain, alfalfa hay and mixture of barley grain and alfalfa. Incubation run in duplicate for each substrate and each hour. Total volatile fatty acids (VFA) concentration and individual VFA proportions and NH3-N were similar among treatments ( P 0.05). Sheep fed MOS + SC had significantly lower ruminal pH and alfalfa degradability than other treatments. Effective degradability of barley grain was also reduced when MOS + SC was supplemented. Meanwhile, total potential degradability and potentially degradation of dry matter of alfalfa decreased in SC-fed sheep. Results showed that generally supplemental MOS or SC was inefficient to improve the in situ degradability of fibrous and non-fibrous feedstuffs, However, MOS reduced ruminal pH when combined with SC. In the experiment 3, 8 multiparous Holstein cows (27 ± 6.2 days in milk) were fed diets based on alfalfa hay and barley grain in a 2 replicated 4 × 4 Latin square design. Treatments were as noted in experiment 2. Periods were 21 d in length with the last 7 days for recording and sampling. Additives had no effect on dry matter intake and milk production. Milk protein percentage was higher in MOS + SC fed cows, though milk protein yield was similar. Supplemental SC and SC + MOS increased apparent digestibility of dry matter (DM) and
این مطالعه با هدف بررسی اثر الیگوساکاریدمانان و مخمر بر تخمیر درون آزمایشگاهی، تجزیه‌پذیری شکمبه‌ای و عملکرد نشخوارکنندگان در سه آزمایش مجزا طراحی و اجرا گردید. آزمایش اول به صورت درون شیشه‌ای در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با قالب فاکتوریل 3 × 2 × 5 انجام گرفت. عوامل عبارت بودند از افزودنی‌ها شامل: 1- گروه شاهد، 2- ppm5 موننسین در هر شیشه، 3- 001/0گرم الیگوساکاریدمانان در هر شیشه 4- cfu10 5 × 5/3 مخمر در هر شیشه 5- الیگوساکاریدمانان ‌‌+ ‌‌مخمر، دو منبع مایع شکمبه شامل:1- اخذ شده از گوسفندانی که جیره‌های حاوی 40 درصد دانه جوی کامل و 60 درصد یونجه خشک مصرف کرده بودند و 2- اخذ شده از گوسفندانی که جیره‌های حاوی 40 درصد یونجه خشک و 60 درصد دانه جو مصرف کرده بودند و 3 نوع سوبسترا شامل: 1- یونجه، 2- سیلاژ ذرت 3- دانه جو. 5/0 گرم از سوبسترا با 50 میلی‌لیتر مخلوط بافر و مایع شکمبه در داخل شیشه‌های 100 میلی‌لیتری تحت گاز دی اکسید کربن ریخته شد و شیشه‌ها به مدت 24 ساعت در بن ماری 39 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. تولید گاز، pH، نیتروژن آمونیاکی و درصد ناپدید شدن ماده خشک اندازه‌گیری شد. افزودنی‌ها تأثیری بر نیتروژن آمونیاکی نداشتند (05/0 p). موننسین pH محیط را نسبت به گروه شاهد افزایش داد (05/0 p) در حالی که الیگوساکاریدمانان به تنهایی یا در ترکیب با مخمر اثری بر pH نداشت (05/0 p) و مخمر pH را در مقایسه با گروه شاهد کاهش داد (05/0 p) . تولید گاز در حضور الیگوساکاریدمانان و مخمر به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0 p). درصد ناپدید شدن ماده خشک با حضور موننسین و الیگوساکاریدمانان کاهش یافت ولی مخمر به تنهایی یا در ترکیب با الیگوساکاریدمانان اثر معنی‌داری بر این فراسنجه نداشتند. نتایج آزمایش نشان داد که تأثیر افزودنی‌ها با توجه به نوع سوبسترا و منبع مایع شکمبه در فراسنجه‌های مختلف متفاوت بود. درآزمایش دوم از 4 رأس گوسفند بالغ آمیخته فیستولا گذاری شده در یک طرح مربع لاتین 4 × 4 استفاده شد. تیمارها عبارت بودند از: 1- جیره پایه (حاوی 60 درصد دانه جوی کامل و 40 درصد یونجه خشک) بدون افزودنی، 2- جیره پایه ‌+ 2/1گرم ‌الیگوساکاریدمانان در روز به ازاء هر رأس، 3- جیره پایه ‌+ 2/0 گرم ‌مخمر در روز به ازاء هر رأس، 4- جیره پایه ‌+‌ مخلوط الیگوساکاریدمانان و مخمر. دوره ها شامل 18 روز بود که 10 روز برای عادت پذیری و 8 روز جهت نمونه‌برداری و تعیین تجزیه‌پذیری درون کیسه‌ای یونجه، جو و جیره کاملاً مخلوط در ساعات مختلف اختصاص یافت. نیتروژن آمونیاکی، کل اسیدهای چرب فرار، و نسبت مولی آن‌ها تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0 p ). pH شکمبه و تجزیه‌پذیری ماده خشک یونجه در گوسفندانی که از ترکیب مخمر و الیگوساکاریدمانان استفاده کرده بودند کمتر از شاهد و سایر تیمارها بود (05/0 p). هم چنین تجزیه‌پذیری مؤثر دانه جو در تیمار مخلوط الیگوساکاریدمانان و مخمر نسبت به گروه شاهد کمتر بود و بخش بالقوه تجزیه‌پذیر یونجه خشک و کل بخش تجزیه‌پذیر آن در حضور مخمر کاهش معنی‌داری یافت. نتایج این آزمایش به طور کلی نشان داد که مخمر و الیگوساکاریدمانان تأثیری بر درصد ناپدید شدن مواد کنسانتره‌ای و الیافی ندارند. در آزمایش سوم از 8 رأس گاو هلشتاین اوایل شیردهی (با2/6 ± 27 روز شیردهی) در قالب یک طرح واژه‌های کلیدی: مخمر، الیگوساکاریدمانان، نشخوارکننده، تجزیه‌پذیری، تخمیر.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی