Skip to main content
SUPERVISOR
Sayed Majed Mortazavi
سیدمجید مرتضوی درچه (استاد راهنما)
 
STUDENT
Samaneh Karami
سمانه کرمی

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی نساجی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1386
In industrial textile pretreatment and finishing processes, mass transfer and mass traort are often rate-limiting. As a result, these processes require a relatively long residence time, large amounts of water and chemical materials, and are also energy-consuming. Ultrasound power is a promising technique for accelerating mass traort in textile materials. The collapse of acoustic bubbles in the boundary layer between the fabric and the bulk fluid, gives rise to convective mass transfer in the intra-yarn pores. Using KMnO 4 as a powerful oxidizing agent, for simultaneous baking, desizing and bleaching of loomstate cotton fabrics, has drawn a lot of attentions. The main purpose of this project is applying ultrasonic power in bleaching using KMnO 4 in order to reduce energy consumption, so, three different methods were used. In the first method, ultrasonic power was applied for first step and the second phase was done using oxalic acid under optimum conditions as the same as conventional method. In the second method, bleaching using KMnO 4 was done similar to regular method and ultrasonic power was utilized in second stage. The effect of temperature, time and concentration of potassium permanganate and oxalic acid on the chemical and physical properties of bleached fabric were investigated in both methods. Finally according to optimum condition of previous methods, in third method, ultrasonic was used in both steps. Eventually, whiteness index, tensile strength, residual size, wet ability, weight loss and FTIR of each sample that was treated under optimal condition in each of these three methods are compared to the sample which was treated in conventional method. Since, most of the oxidizing agents have antibacterial nature; also, the antibacterial properties of potassium permanganate on the cotton samples were analyzed. It was found that by using ultrasound power in lower temperature, by increasing the temperature, concentration of oxalic acid, KMnO 4 and treatment time, more whiteness, weight reduction and shrinkage loss were obtained. However, tensile strength decreased. But because of lower temperature, strength loss is less than what happens in conventional method, however whiteness and removal size is similar to regular method. Ultrasonic application in second method, cause better removal size and whiteness rather than conventional methods. Because of reduction of the prices of electronical components, less loss strength and better removal size rather than conventional method (approximately 6-10%), desirable whiteness and about 35% thermal energy efficiency in each phase, ultrasonic power can be used as an alternative method for simultaneous baking, desizing and bleaching of loomstate cotton fabric.
در فرآیندهای تکمیل نساجی، معمولاً انتقال جرم محدودیت سرعت ایجاد می کند، در نتیجه این فرآیندها نیاز به زمان نسبتاً طولانی، مقدار زیادی آب و موادشیمیایی داشته و مصرف بالای انرژی را نیز به دنبال دارند. اترژی اولتراسونیک روشی مفید در افزایش انتقال ماده در کالای نساجی است. فروریختن حباب های صوتی در لایه ی مرزی بین پارچه و حمام، منجر به افزایش انتقال مواد در منافذ داخلی لیف می شود. استفاده از پتاسیم پرمنگنات به عنوان یک اکسیدکننده ی قوی، در فرآیند پخت، سفیدگری و آهارگیری همزمان کالای پنبه ای خام، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این پروژه استفاده از انرژی اولتراسونیک در سفیدگری با KMnO 4 به منظور کاهش مصرف انرژی است که در این راستا، سه روش مختلف به کار برده شد. در روش اول، ابتدا انرژی اولتراسونیک به کار رفته و سپس، مرحله ی دوم عملیات با اگزالیک اسید مشابه شرایط بهینه ی معمول انجام گرفت. در روش دوم، سفیدگری با پتاسیم پرمنگنات به روش معمول انجام و انرژی اولتراسونیک در مرحله ی دوم به کار برده شد. تأثیر دما، زمان و غلظت پتاسیم پرمنگنات و اگزالیک اسید بر خواص فیزیکی و شیمیایی پارچه سفید شده بررسی و شرایط بهینه در هر دو روش تعیین گردید. در روش سوم، نمونه ای با در نظر گرفتن شرایط بهینه در دو روش قبلی و با کاربرد اولتراسونیک در هر دو مرحله، سفیدگری شد. در نهایت نمونه های بهینه حاصل از هر روش، از نظر استحکام کششی، شاخص سفیدی، آهار برطرف شده، درصد کاهش وزن و جمع شدگی، نفوذ قطره و FTIR با نمونه ی سفیدگری شده به روش معمول مقایسه گردیدند، از آنجا که اغلب اکسیدکننده ها خاصیت ضدباکتری دارند، در این پروژه خاصیت ضدباکتری پتاسیم پرمنگنات بر روی نمونه های پنبه ای نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، کاربرد انرژی اولتراسونیک در دماهای پایین، با افزایش زمان، دما و غلظت پتاسیم پرمنگنات و اگزالیک اسید، منجر به افزایش سفیدی و برطرف شدن آهار شده است در ضمن، استحکام نمونه ها در حضور پتاسیم پرمنگنات و محیط اسیدی کاهش یافته است. به دلیل استفاده از دماهای پایین تر نسبت به روش معمول، افت استحکام کمتربوده و سفیدی و آهار برطرف شده نیز مشابه روش معمول است. در روش دوم، آهار برطرف شده و میزان سفیدی حاصل، بهتر از روش معمول است. با توجه به کاهش قیمت قطعات الکترونیکی، کم بودن میزان کاهش استحکام کالای سفیدگری شده نسبت به روش معمول (حدود10-6 %)، سفیدی مطلوب در حد روش معمول یا حتی بیش از آن، برطرف شدن بهتر آهار از روی کالا و در حدود 35 % کاهش دما در هر مرحله از سفیدگری، می توان امید داشت این روش در اشل صنعتی توسعه داده شود.

ارتقاء امنیت وب با وف بومی