. با توجه به مسئله تغییراقلیم و کمبود آب در دسترس و قابل استفاده، امروزه بهرهبرداری تلفیقی از منابع آب سطحی و زیرزمینی یکی از رویکردهای اساسی در مدیریت منابع آب میباشد. استفاده تلفیقی در واقع، بهرهبرداری از منابع آب سطحی و زیرزمینی به منظور افزایش آب قابل دسترس است. از این رو برنامه صحیح در زمینه مدیریت تلفیقی مستلزم آگاهی از نحوه اندرکنش منابع آب سطحی و زیرزمینی میباشد. این درک جدید از تعاملات آب سطحی و زیرزمینی و اهمیت عملیاتی آنها چالشهای جدیدی را برای محققان و مدیران بوجود آوردهاست. بنابراین مهم است که درک صحیحی از مقدار تبادل فرآیندها بین این دو جزء برای مدیریت پایدار منابع آب و حفظ اکوسیستمهای وابسته به منابع آب سطحی و زیرزمینی وجود داشته باشد. حوضه آبریز زایندهرود با قرار گرفتن در فلات مرکزی ایران با اقلیم خشک و نیمهخشک، شرایط هیدرولوژیکی متفاوت، انتقال آب بین حوضهای، اندرکنش آبهای سطحی و زیرزمینی، وجود منابع و مصارف مختلف و استفاده تلفیقی از منابع آب حوضه در جهت تأمین مصارف به عنوان یکی از حوضههای مهم کشور با هیدروسیستم پیچیده شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر بررسی اندرکنش آبهای سطحی و زیرزمینی و تراز آب زیرزمینی تحت شرایط تغییراقلیم و سناریوهای مدیریتی مختلف در زیرحوضه لنجانات از حوضه آبریز زایندهرود میباشد. دوره شبیهسازی در این پایاننامه از سال آبی 1387-1386 تا 1392-1391 در نظر گرفته شد و همچنین در این پایاننامه برای بررسی اندرکنش آبهای سطحی و زیرزمینی و تراز آب زیرزمینی از اتصال مدلهای WEAP و MODFLOW استفاده شدهاست؛ در این پایاننامه جهت بررسی اثرات تغییراقلیم تحت گزارش پنجم هیئت بینالدول تغییراقلیم روش وزندهی مدلهای GCM و برای ریزمقیاسسازی خروجی مدلهای GCM، مدل LARS-WG مورد استفاده قرار گرفتهاست. سپس با استفاده از نتایج اقلیمی حاصل از سناریوهای تغییراقلیم RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 و اعمال سیاستهای مدیریتی در آینده نزدیک (سال آبی 1400-1399 تا 1404-1403) در قالب سناریوهای مدیریتی ادامه روند موجود، کاهش 20 درصدی سطح زیرکشت و کاهش 40 درصدی سطح زیرکشت، عملکرد سیستم در شرایط آینده بررسی و ارزیابی شدهاست. نتایج دوره شبیهسازی حاکی از آن است که میانگین تراز سالانه آب زیرزمینی هر ساله کاهش مییابد بهطوری که در سال آخر شبیهسازی نسبت به سال اول شبیهسازی حدود 18 متر افت پیدا کردهاست؛ میزان اندرکنش سالانه نیز از 34 تا 96 میلیون مترمکعب متغیر است. در شرایط تغییراقلیم نتایج نشان میدهد که در دوره پیشبینی نسبت به دوره شبیهسازی بارش و دما تحت هر سه سناریوی تغییراقلیم افزایش مییابد که این میزان در سناریوی RCP4.5 برای بارش نسبت به سایر سناریوها دارای رشد بیشتری است و برای دما، نتایج سناریوی RCP8.5 با رشد بیشتری مواجه میشود. نتایج حاصل از اعمال سیاستهای مدیریتی در آینده در شرایط تغییراقلیم نشان از ادامه کاهش میانگین تراز سالانه آب زیرزمینی در دوره پیشبینی دارد و میزان اندرکنش سالانه هم تحت این سناریوها افزایش مییابد؛ بهطور دقیقتر، در سناریوی ادامه روند موجود، میانگین تراز سالانه آب زیرزمینی در طول دوره پیشبینی تحت هر سه سناریوی تغییراقلیم حدود 19 متر افت پیدا کردهاست و میزان اندرکنش سالانه از 118 تا 132 میلیون مترمکعب متغیر میباشد. این نتایج نشان میدهد که چنانچه سیاستهای برداشت از آبخوان همچنان ادامه یابد باوجود پیشبینی بارشهای بیشتر در بخش تغییراقلیم همچنان روند نزولی سطح آب در آبخوان لنجانات ادامه خواهد داشت که این امر حاکی از بارگذاریهای بیش از حد در این حوضه میباشد. در سناریوی کاهش 20 درصدی سطح زیرکشت، میانگین تراز سالانه آب زیرزمینی در دوره پیشبینی تحت هر سه سناریو تغییراقلیم حدود 14 متر افت پیدا کردهاست و میزان اندرکنش سالانه تحت این سناریو از 117 تا 131 میلیون مترمکعب متغیر میباشد؛ اما همچنان روند نزولی سطح ایستابی ادامه خواهد داشت. در سناریوی کاهش 40 درصدی سطح زیرکشت، میانگین تراز سالانه آب زیرزمینی تحت هر سه سناریو تغییراقلیم حدود 9 متر افت پیدا میکند و میزان اندرکنش سالانه تحت این سناریو از 116 تا 132 میلیون مترمکعب متغیر خواهد بود. بنابراین نتایج نشان دهندهی آن است که تغییرات اقلیمی کمترین تاثیر را در میزان تغییرات سطح ایستابی آبخوان لنجانات خواهدداشت و بیشترین تاثیر ناشی از عوامل انسانی در زمینه برداشت از آبخوان و مصارف در بخشهای مختلف به ویژه کشاورزی میباشد. کلمات کلیدی : تغییراقلیم ، مدل LARS-WG ، اتصال WEAP-MODFLOW ، اندرکنش آبهای سطحی و زیرزمینی .