Skip to main content
SUPERVISOR
Azadeh Ahmadi
آزاده احمدی (استاد راهنما)
 
STUDENT
Mohammad yaser Dorreali farashah
محمدیاسر درعلی فراشاه

FACULTY - DEPARTMENT

دانشکده مهندسی عمران
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1390

TITLE

Investigation of Technical Instruments in Water Marketing Development, A Case Study: Part of the Mahyar irrigation network
In recent years, an interesting issue attracting water resource managers and planners is water demand management. In this field, there are several approaches where the most efficient and effective one is considering the economic aspects, including water markets. Water market mechanism, a useful tool for developing decentralization, is considered as the optimal allocation of water resources between consumers, and decreasing the effects of water shortage. Achieving such positive aspects is possible by establishing social, legal and technical structures. After establishing social and legal structures, providing an appropriate technical infrastructure is essential for entering applicants to water market. Therefore, this research aims to implement technical infrastructure for organizing water market in 5 neighboring farms. In this study, using positive mathematical programming model and using information like input water volume per month (surface water and groundwater), amount of requirement to different input for each product, product performance, input costs, farms distance and monthly net water requirement of each product, a new cultivation pattern and rate of transmitted among farms per month has been determined. For evaluating different technical methods for underground water transmission, associated costs of two transmission approaches, surface pumping and shared aquifer, are considered as input to the model. Existed canals which do not have any technical costs, are used to transmit surface water. The objective function consists of maximizing farmer’s profit and constraints consist of water, farm and stock constraints. In this study information of the farming year 90-91 are used and results are obtained using GAMS software package. In this study, the model is implemented and executed using two climate scenarios: normal and drought. In the normal climate scenario, the amount of water available for farmers equals to their water rights defined in the legal document. However, in drought climate situation surface water subtracted the legal water rights. Results show that after creation of market, farmer return in normal climate scenario increases 4 percent comparing to base situation. The amount of this increase for drought climate scenario is 28 percent. Also, results show that in the normal climate scenario 86 percent of the total water is surface water and the other 14 percent is underground water which transmitted using pomp and pipe. In drought climate situation where there is no surface water, 62 percent of underground water is exchanged using technical method of pomp and pipe and the other 38 percent is exchanged using shared aquifer. Also volume of exchanged water in the market in normal climate scenario is 9 percent of consumption water. This amount is 47 percent in drought climate situation which shows the high cooperation of farmers in market in order to allocate water more efficient in this scenario. Keywords : Water Market, Shared Aquifer, Surface Pumping, Economic Aspects, Technical Costs
یکی از موضوعاتی که در سال‌های اخیر مورد توجه مدیران و برنامه‌ریزان بخش آب قرار گرفته است، مدیریت تقاضای آب می‌باشد. در این زمینه راهکارهای متفاوتی وجود دارد که از کارآمدترین و موثرترین آنها، توجه به جنبه‌های اقتصادی از جمله بازار‌های آب است. سازوکاربازار آب، ابزاری مناسب در توسعه تمرکززدایی، تخصیص بهینه منابع آب بین مصرف‌کنندگان و کاهش آثار کمبود آب تلقی می‌گردد. دستیابی به چنین جنبه‌های مثبتی در سایه‌ی برقراری ساختارهای اجتماعی، قانونی و فنی مناسب امکان‌پذیر است. پس از برقراری ساختارهای اجتماعی و قانونی، برای ورود متقاضیان به بازار آب، فراهم شدن بسترهای فنی مناسب ضروری به نظر می‌رسد. به همین دلیل در این تحقیق، به پیاده‌سازی بستر‌های فنی در راستای تشکیل بازار آب در 5 مزرعه همجوار پرداخته می‌شود. دراین مطالعه با استفاده از مدل برنامه‌ریزی ریاضی مثبت و با استفاده از اطلاعاتی نظیرحجم آب ورودی در هر ماه (آب سطحی و زیرزمینی)، میزان نیاز هر محصول به نهاده‌های متفاوت، عملکرد محصول، قیمت هر نهاده، فاصله مزارع و نیاز خالص آبی هر محصول در هر ماه، الگوی کشت جدید و میزان حجم تبادلی بین مزارع از روش‌های فنی مختلف در هر ماه تعیین گردید. جهت بررسی روش‌های مختلف فنی انتقال آب زیرزمینی، هزینه‌های مرتبط با دو روش انتقال با پمپاژ سطحی و استخراج از آبخوان مشترک در مدل وارد شد. جهت انتقال آب سطحی نیز از کانال‌های موجود در منطقه استفاده شده است که هزینه‌ی فنی در بر ندارد. در این راستا تابع هدف شامل حداکثرسازی سود کشاورزان و محدودیتها شامل محدودیت آب، زمین و سرمایه می‌باشد. در این مطالعه از اطلاعات سال زراعی 91-1390 استفاده شده و نتایج مطالعه نیز با استفاده از بسته نرم‌افزاری GAMاستخراج گردیده است. در این تحقیق مدل مذکور در قالب دو سناریوی اقلیمی نرمال و خشکسالی پیاده‌سازی و اجرا شد. در سناریوی اقلیمی نرمال میزان آب در دسترس کشاورزان برابر با حقابه‌ای است که در سند قانونی تعریف شده است. اما در شرایط اقلیمی خشکسالی آب سطحی از حقابه قانونی آن‌ها کسر می‌‌شود. نتایج مطالعه نشان داد که در مدل برنامه‌ریزی ریاضی مثبت و درسناریوی اقلیمی نرمال، بازده برنامه‌ای کشاورزان پس از ایجاد بازار به میزان4 درصد نسبت به حالت پایه افزایش می‌یابد. این افزایش برای شرایط خشکسالی به میزان 28 درصد است. همچنین نتایج نشان داد در سناریوی نرمال ازکل حجم آب مبادلاتی 86 درصد آب سطحی و 14 درصد آب زیرزمینی می‌باشد که از طریق پمپ و لوله منتقل می‌شود. در شرایط خشکسالی نیز که آب سطحی وجود ندارد، 62 درصد آب زیرزمینی مبادله شده از روش فنی پمپ و لوله و 38 درصد دیگر از طریق آبخوان مشترک منتقل می‌شود.همچنین حجم آب مبادله شده در بازار در سناریوی نرمال 9 درصد از حجم آب مصرفی می‌باشد. این میزان در شرایط خشکسالی به47 درصد می‌رسد که نشان‌دهنده مشارکت بالای کشاورزان در بازار، جهت تخصیص بهینه‌تر آب در این سناریو می‌باشد. کلمات کلیدی: آبخوان مشترک؛ بازار آب؛ پمپاژ سطحی؛ جنبه‌های اقتصادی؛ هزینه‌های فنی

ارتقاء امنیت وب با وف بومی