SUPERVISOR
Saeed Ansari,Ebrahim Ghasemi,Mohammad Khorvash,Sayedamirhossein Mahdavi
سعید انصاری مهیاری (استاد مشاور) ابراهیم قاسمی (استاد راهنما) محمد خوروش (استاد راهنما) سیدامیرحسین مهدوی (استاد مشاور)
STUDENT
Seyed Danial Daneshvar
سیددانیال دانشورباغبادرانی
FACULTY - DEPARTMENT
دانشکده کشاورزی
DEGREE
Master of Science (MSc)
YEAR
1391
TITLE
Performance and Health Responses of Holstein Calves to Milk Feeding Regimes and Hay in Starter Feed during Cold Stress
The objective of this experiment was to determine the effects of 2 different milk feeding procedure and alfalfa hay provision in starter feed on health and performance responses of dairy calves during cold stress. Calves (40 male Holstein calves) were randomly assigned to a complete randomized design with a 2×2 factorial arrangement, including decreasing milk feeding method (7 L/d from day 2 to 35, then 4 L/d to day 50 and finally 2 L/d to day 59, D) and conventional milk feeding method (5/5 L/d from day 2 to 56 and 2 L/d to day 59, C) with (AH) or without (WH) 15 % alfalfa hay in starter feeds (DM basis). Levels of milk volumes were the same among treatments (311±3 liter). Calves were weaned at 60 days of age. Body wieght and starter intake were recorded 10 days apart. Mean circadian temperature and relative humidity during experimental period were 3.35±3 o C and 63±10 percent, respectively. Feeding of forage in both milk feeding procedures was found to increase starter, total dry matter intake, average daily gain and post-weaning weight ( P 0.01). In addition, DAH had a higher body weight among treatments ( P 0.05). Calves fed WH starter had lowest feed efficiency in post-weaning period, especially if decreasing milk feeding was fed ( P 0.05). Heart girth and body barrel at the end of experimental period, were greater in calves receiving alfalfa hay in starter feeds ( P 0.05, and P 0.01, respectively). Duration of standing behavior was greater for calves receiving C milk feeding method than D method ( P 0.01), while calves fed AH starter spent more time to ruminate ( P 0.01). Volatile fatty acids in C milk feeding groups was greater than D milk feeding groups on d 35 ( P 0.05), however, CWH had lower rumen pH and acetate concentration and higher butyrate concentration than other treatments ( P 0.05). Rumen fluid in calves consuming forage had higher pH and greater concentrations of acetate on d 74 ( P 0.01), but they had lower N-ammonia, VFA, butyrate and valerate concentration than WH groups ( P 0.05). Apparent DM, OM and CP digestibility were improved in CWH treatment ( P 0.05). Days with diarrhea and fecal score were higher in DWH treatment ( P 0.05, and P 0.01, respectively). Days with pneumonia was lower in calves receiving starter feed contain alfalfa hay ( P 0.05). Additionally, they had higher serum total protein and globulin concentration than calves consuming WH starter on d 35 ( P 0.05, and P 0.01, respectively). On the other hand, serum albumin concentration was lower in decreasing milk feeding groups on d 74 ( P 0.01). Also, this groups had lower lymphocyte count during weaning period ( P 0.05). In conclusion, provision of alfalfa hay in starter feeds has improved performance and health responses of dairy calves in both milk feeding procedures during cold stress, however, this responses could not explained without considering the role of procedures of providing milk. Keywords: milk feeding, starter, alfalfa hay, performance, health, cold stress, calves
به منظور بررسی پاسخهای عملکرد و سلامت گوسالههای هلشتاین به الگوی تغذیه شیر و علوفه یونجه در جیره آغازین در شرایط تنش سرمایی، آزمایشی با استفاده از 40 رأس گوساله نر هلشتاین (با میانگین وزنی 3 ± 2/41 کیلوگرم) در قالب طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل 2×2 انجام گردید. عوامل آزمایشی عبارت بودند از عامل آزمایشی اول شامل الگوی تغذیه شیر "کاهشی" (7 لیتر تا 35 روزگی، 4 لیتر تا 50 روزگی و 2 لیتر تا 59 روزگی)، الگوی تغذیه شیر "رایج" (5/5 لیتر تا 56 روزگی و 2 لیتر تا 59 روزگی) و عامل آزمایشی دوم شامل سطوح صفر و 15 درصد علوفه یونجه در آغازین بود.گوسالههای تازه متولد شده پس از دریافت مقدار معینی آغوز، از 3 روزگی وارد طرح شدند و در 60 روزگی از شیر گرفته شدند. مقدار حجم شیر ارائه شده به تیمار ها یکسان بود (3±311 لیتر). مصرف خوراک و وزن کشی به صورت 10 روز یکبار ثبت میشد. میانگین دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز به ترتیب 3±35/3 درجه سانتی گراد و 10±63 درصد بود. ارزیابیهای آماری نشان داد، مصرف خوراک آغازین، کل ماده خشک و متوسط افزایش وزن روزانه در قبل و بعد از شیرگیری و در کل دوره برای گروههای مصرف کننده علوفه یونجه در هر دو روش شیردهی بیشتر بود (01/0 P ). استفاده از علوفه، وزن بدن را در دوره پس از شیرگیری افزایش داد (01/0 P ) و درکل دوره نیز، وزن بدن برای تیمار روش شیردهی کاهشی با آغازین حاوی علوفه، بیشتر از دیگر تیمار ها بود (05/0 P ). گوسالههای تغذیه شده با آغازین بدون علوفه خصوصا در روش شیردهی کاهشی، کمترین بازده غذایی را بعد از شیرگیری داشتند (05/0 P ). دور سینه و عمق شکم در پایان دوره آزمایشی در گروههای تغذیه شده با آغازین حاوی علوفه بیشتر بود (به ترتیب 05/0 P و 01/0 P ). رفتار ایستادن برای گروههای تغذیه شده با آغازین بدون علوفه بیشتر بود ( 01/0 P )، همچنین گروههای مصرف کننده علوفه همراه با روش شیردهی کاهشی، زمان بیشتری به نشخوار پرداختند (01/0 P )، اما گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام کمتری نسبت به گروه بدون علوفه داشتند (05/0 P ). گوسالههای دریافت کننده شیر به روش رایج، مقدار کل اسید چرب فرار بیشتری در 35 روزگی داشتند (05/0 P )؛ با این حال، پایین ترین pH، میزان استات و نیز بالاترین میزان بوتیرات در مایع شکمبه گوساله های تغذیه شده با روش شیردهی رایج با آغازین بدون علوفه مشاهده شد (05/0 P ). گوسالههای مصرفکننده آغازین حاوی علوفه در 74 روزگی، pH و میزان استات بالاتر ( 01/0 P ) و نیز مقدار نیتروژن آمونیاکی، کل اسیدهای چرب فرار، بوتیرات و والرات کمتری نسبت به دیگر تیمار ها داشتند (05/0 P ). در رابطه با شاخصهای سلامت، تیمار روش شیردهی کاهشی با آغازین بدون علوفه، بالاترین نمره مدفوع و بیشترین روزهای ابتلا به اسهال را داشتند (به ترتیب 01/0 P و 05/0 P ). روزهای ابتلا به پنومونی در گروههای دریافت کننده آغازین حاوی علوفه کمتر بود (05/0 P ). همچنین در 35 روزگی، مقدار پروتئین کل وگلوبولین سرم خون در گروههای آغازین یونجه بالاتر بود (به ترتیب 05/0 P و 01/0 P ). در زمان از شیرگیری، تعداد لیمفوسیتهای خون در گوسالههای تغذیه شده با روش شیردهی کاهشی بیشتر بود (05/0 P ) و نیز در 74 روزگی، مقدار آلبومین سرم این گروه کمتر از روش شیردهی رایج بود (01/0 P ). نتایج بیانگر آن است که در صورتی که مقدار شیر ارائه شده به گوساله ها تحت تنش سرمایی ثابت باشد، تغذیه آغازین حاوی 15 درصد علوفه یونجه در هر دو روش شیردهی رایج و کاهشی میتواند منجر به بهبود عملکرد و سلامت گوسالهها گردد. واژههای کلیدی: روش ارائه شیر، آغازین، علوفه یونجه، عملکرد، سلامت، تنش سرمایی، گوساله